و اما زندگی به چه قیمتی؟!!...

با تعدادى از دوستان براى صرف شام به رستوران بوف بازار مرکزى بندرعباس(ستى سنتر) رفتیم . هنوز شام سروف نشده بود ناخود آگاه از پشت شیشه ى رستوران چشمم به خیابان افتاد ...تجمع زیاد مردم و حتى بیرون رفتن بعضى از افراد رستوارن به محل تجمع ٬ حس کنجکاوى من و دوستانم را وادار کرد که به محل تجمع برویم .....

 

تجمع مردم ٬ گریه و ناله ى مادر جوان از یک سو ..... و از سوى دیگر دیدن دختر بچه ى کوچولو و معصومی که بدنش غرق از خون بود٬  افکارم را از هم گسیخت و سردى عجیبى در بدنم احساس کردم . به خودم که آمدم فهمدیم که دخترک معصوم جان خود را بر اثر تصادف موتورسیکلت پدرش با ماشین از دست داده . جاى تعجب است یک خانواده ى ۵ نفره سوار موتور سیکلت و قربانى شدن طفلک معصوم بر اثر بی احتیاطی و عدم رعایت قوانین موتور سوارى .

 

شاید برای بیشتر مردم دیدن روزانه ی این صحنه ها امری طبیعی یا عادی بنظر برسد ٬ اما برای من بسیار دردناک...و غیر طبیعی ...

 

مربوط(۱) : همه ما شاهد آنیم که بر یک موتور چند نفر سوار مى شوند که دردناکترین و فجیعترین وضع آن سوار کردن کودکان خردسال که واقعا براى من بسیار تعجب آور است که یک پدر و مادر چه در گرما و چه در سرما این طفل کوچک را با کدامین جرات در بغل می گیرند و سوار بر موتور در این ترافیک بی رحمانه ماشینها به مسیر خود ادامه می دهند ..... این از مسیرهاى داخلى شهر است . همین وضع را برای مسیرهای برون شهری..... تجسم کنید !!!!

 

      

  

 مربوط(۲): در بین مسیر بهشت زهرا میناب بودیم که باز چشمم به یک موتور سواری خورد و برایم بسیار جالب بود که کوله بارى از وسایل بر موتور حمل کرده بود. کلاهى که اصلاً شبیه کلاه ایمنى موتورسیکلت رانى نیست به سر داشت. چشمانى کاملاً خسته که هر از گاهى بسته مى شوند و دوباره باز... این چهره اغلب کسانى است که با موتور کار مى کنند و هر از گاهى به کسانى که از جلویش رد مى شوند مى گویند: موتور، سریع!


این شخص که از مسیر کوهستک می آمد به سوی بازار طالقانی میناب می رفت که جنسها را آنجا تحویل بدهد . می گفت وقتى بیکار باشى، وقتى سراغ هر دوست و آشنایى بروى تا برایت کارى درست و حسابى جور کند اما نشود، وقتى باید درآمد داشته باشى، وقتى دیگر فکرت به هیچ جایى قد ندهد شاید خریدن یک موتورسیکلت قسطى و کارکردن با آن آخرین گزینه باشد . تا از این طریق زندگى خود را بچرخانیم !!!!!  

 

                

                                         موتور هم شده وسیله ی بار بری !!!!

                 

 

مربوط(۳): موتور سوارى دختر و پسرهاى جوان که در مسیرهاى طولانى تقریبا خارج از شهر با حرکات جنون آمیزى که با موتور به نمایش قرار میدهند که شاید اکثر ما آنها را دیده ایم یکى دیگر از حوادثى است که جان خود و دیگران را در معرض خطر قرار مى دهند . سوء استفاده جنون آور ...

 

        

       تشکر از آقای بازماندگان برای ارسال عکس                           تشکر از آقا فرهاد برای ارسال عکس

 

موتور زیاد است که بتوان با آن وسیله نقیله روزمره یا وسیله ى باربری باشد که بتوان زندگى را گذراند. اما زندگى به چه قیمتى ؟


واقعاً گزینه اى که این روزها خیلى از جوانها آن را انتخاب کرده اند، گزینه اى تلخ و دردآور. گزینه اى پر از خطر، نگرانى ، دلهره، دود و... هزار و یک دنگ و فنگ دیگر.

 

نا گفته نماند در کشورهاى دیگر از جمله کشورهاى اروپایى از موتورسیکلت استفاده مى شود. اما آنها قواعد و قانون را رعایت مى کنند. اما در کشور ما نبود فرهنگ مناسب موتور سوارى و عدم استفاده مناسب از موتور همه زمینه هاى افزایش تصادف موتور سوارى فراهم مى کند ، و در نتیجه امنیت و ایمنى جامعه را به خطر مى اندازد .

 

و اما زندگی به این قیمت!!!!!!

             

                             

                              تشکر ویژه از آقای بازماندگان برای ارسال عکس(لطف همیشگی)

 

نظرات 48 + ارسال نظر
احمد بازماندگان قشمی پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:59 ق.ظ

سلام

این زندگی تحمیلی است ........

مطمئن باشید هیچ آدمی خاری وظلت را نمی خواهد ...

من دوست دارم زیبا و با عشق زندگی کنم ....شما چطور ؟

عکسی را برای شما ارسال می کنم که روزی هزار بار باید خدا را شکر کنید که من هم از زمین سهمی دارم وهیچ وقت به این فکر نمی کنید که چرا من متولد شدم.........

این عکس را برای مراجعه کنندگان نمایش دهید.

سلام از ما جناب ...
تحمیل کردن که اینگونه بسازیم و بسوزیم ....
همه دوست دارند زیر یک سقف آرام با اطیمنان خاطر در کنار کانون گرم خانواده سالهای سال از عمر خود را سپری کند .
دوست دارم آرامش و سکون زندگیم مثل آرامش و سکون شب باشد ...خاطری گرم و آسوده برای زیستن ...
سپاسگذارم عکس شما را دریافت کردم ....چشمانم از رعب و خواری بشر به اشک در آمد ...
حتما این را در همین پست خواهم گذاشت ...
تشکر از نظر فرمایی ....و تشریف فرمایی شما مایه خرسندی است.
شاد و موفق باشید

بی تو دل من پر از تمناست پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:08 ب.ظ http://poonez.blogky.com

سلام
همچنین اتفاقی ۲ سال پیش در یکی از میدانهای تهران دیدم بچه پسر تازه بدنیا آمده در سانحه تصادف موتورسیکلت با اتوبوس !!!!!!!!!!!!! بجز خون استخوانی نبود!!!!!!!

سلام
لابد شما هم مثل من خیلی وحشت زده شدید ..... هیچوقت نمیتونم صحنه تصادف دختر کوچولو را فراموش کنم ......
بی احتیاطی ....
اما اگر با احتیاط و رعایت کردن مقررات راهنمایی موتور سواری کنیم چنین پیش آمدهایی رخ نخواهد داد .
سپاسگذارم از حضور و سهیم بودن در این پست ...
شاد و موفق باشید

کهره پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:18 ب.ظ http://kahreh.blogsky.com

بیشتر علاقمندان وعشق موتو رو گاز دادن وتک چرخ زدن پسرهای ۱۸ تا ۲۳ هستند که بعلت نبود فضای مناسب برای ابراز وجود دست به یکسری اعمال اکروباتیک میزنند که متاسفانه حوادثی هم در پی دارد .این انسانها نیاز هایی دارند که باید تخلیه شود ولی بستری هست؟ من هم چون بلد نیستم با موتور تک چرخ بزنم امدم وبلاگ راه انداختم.

سلام و خسته نباشید ...
نکته ایی که اشاره فرمودید جالب و جای بحث داره ..... جوانها شاید بعلت نبود فضای مناسب با حرکات موزون یا نا موزون یکسری نمایش از خودشان بعمل می آورند که حالا مخاطر هم داره و جان اینها هم در خطر میتونه باشه ....
خوب حالا اینا جوونن ....پس این بابایی که جان طفلک معصوم را به هدر داد چی؟؟؟ اینم جوونه ....!!! یا بر اثر بی احتیاطی پدر و مادر .... و رعایت نکردن قانون راهنمایی و رانندگی این طفلک معصوم از بین رفت!!!
درست در اخیر یا بستری میشن یا مرگ دامنگیرشون میشه ....
خسارت جانی و مالی هم ....بیخیالش
شکر خدا که بلد نیستی والا با این شاخهات هر چند ثانیه یکی رو به اوج آسمانها می رسوندی(لبخند) .
سپاسگذارم از نظر و حضور شما ..
شاد باشید

سارای پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:58 ب.ظ http://sarilanay.blogsly.com

سلام
تو شهر ما که از موتورسیکلت برای رساندن پیکها استفاده میشود که جوانهای جامعه چون بیکار نباشند و حداقل بتوانند پول تو جیبی خودشان را داشته باشند پیک موتوری بهترین وسیله درآمد برای این افراد است . دود و ترافیک و عوارض دیگر خدا بدادشون برسه !
پستت عالی بود . موفق بمانی

سلام دوست عزیز
جالب بود ....باز نکته ی جدید به مطلبم اضافه شد.
ولی به اعتقاد من کار پیک سواری باید خطرات بیشتری داشته باشه ....رساندن پیک سر وقت و ترافیک بیجا ....آلودگی هوا ...همه و همه این عوامل باز خطرات خاص خودش را بهمراه داره .
زندگی..... این همه سخت شده که از آدمیزاد سر به هر دری میزنه ....از جان و سلامت خود گذشته ..
سپاسگذارم از اینکه نکته جالبت را برام توضیح دادی و حضور شما مایه خوشحالیمه ..
شاد و موفق باشید

ستاره باران پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:22 ب.ظ http://setarebaran.blogsky

سلام خانم بزرگوار
این همه موتورسیکلت زیاد شده که هر کسی میتونه مجوز واردات و ساخت موتورسیکلت بگیره و جالبتر که به قول یکی از دوستام هر کس که میتونه موتور بسازه و مجوز تولید داره اسم بچه اش رو موتورسیکلت میذاره از شهناز تا شهاب گرفته تا شاهین (لبخند) (گل) .
گل بمونی

سلام دوست خوب...
خسته نباشید
آها....پس این اسمها الکی نیستند ..شاید موتور یاماها و کواساکی و هوندا هم اسمهای بچه های ژاپنی بوده ...(لبخند).
اما یک نکته بگم که اواخرا در ایران به کمیت توجه شده اما کیفیت فراموش شده . هیچوقت شاهین ...شهناز و بــــی تــا ....و تلاش مثل یاماها و کواساکی نمیشن ...
سپاسگذارم از حضور و شرکت در نظرات ...
شاد و موفق باشید

فرهاد پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 01:58 ب.ظ http://barbat-oud.blogfa.com

سلام و نه خسته دادای گلم
بله همانطور که عنوان نمودید موتور سواران را می توان به گروههای مختلفی تقسیم نمود. کسانی که از آن به عنوان وسیله جابجایی خود و خانواده استفاده می کنند.گروهی که از آن جهت کسب در آمد(حمل مسافر یا بار) استفاده می کنند و جوانانی که برای انتقام از افراد جامعه فریاد خود را در گلوی اگزوز موتور می ریزند و با تک چرخ زدن و ویراژ دادن(لایی کشیدن) در شهرها و جاده ها توانمندی های خود را به رخ می کشند که در بسیاری از موارد مرگ دلخراشی را با دستان خویش بر می گزینند و گروهی دیگر که برای تخلیه هیجانات درونی موتور را وسیله ورزشی خود در پیست موتور سواری انتخاب می کنند و ...
علل رو آوردن هر کدام از این گروهها به موتور سیکلت خود نیازمند بحثی مفصل است و می دانم دوستان از من واقف ترند ولی زنگ خطری که بایستی ما را کمی تکان دهد این است که بنا به مصاحبه مطبوعاتی معاون راهنمایی و رانندگی، ایران با تفاوت بسیاری نسبت به سایر رقبا از نظر تلفات در تصادفات در رتبه نخست ایستاده است!
تا زمانی که گریز از قوانین راهنمایی و رانندگی در کشور ما نوعی زرنگی به حساب می آید و کسانی که قانونمدار باشند مورد تمسخر قرار گیرند باید هم شاهد این حوادث دلخراش و رتبه ای که تنها باعث افتخار نیست بلکه مایه شرمساری و تاسف است باشیم.
به راستی زندگی به چه قیمتی؟ آمار تلفات روزانه ۱۰۰ نفر آماری بیش از یک صحنه جنگ است.

سلام تقدیم حضور شما ...
نخسته کاکا ...
سپاسگذارم از توضیح لازم .....که اضافه ای شد بر پستم . کاملا پست من را با گفته ات مکمل شد .
کاملا درست فرمودید ....حالا موتورسوار شدن بعلل مختلف خود همان نیاز و علت که بحث جدایی دارد و در این تردیدی نیست .
اما بیشتر این جوانان فاقد داشتن گواهینامه هستند یا اینکه بارها شاهد بودم که موتور سیکلتهایی بدون پلاک در شهر می چرخند که با دیدن پلیس راهنمایی برعکس اتجاه سیر ماشینها که فرار می کنند هیچ برخورد کردن آنها با ماشینها و درختان خیابان خود عواقب نابهنجاری را در بر دارد .....
بیشتر افراد از فرهنگ موتورسواری هیچ اطلاعی ندارند و بنظر من کلاسهای آموزشی برای یادگیری فرهنگ موتوسواری می تواند در استفاده از این وسیله نقش مهم و کلیدی داشته باشد .
زندگی به قیمت مرگ و میر بعلت عدم رعایت نکات موتور سواری !!!!
سپاسگذارم از حضور سبز شما ...
شاد و موفق باشید

دفتر عشق پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:24 ب.ظ http://daftareheshg.blogsky.com

سلام خانم هرمزگانی
در دنیای مجازی نگارش قلم و تفکر و تعمق شما به مسایل پیرامون جامعه هرمزگانی قابل توجه است و احسنت به شما بانوی هرمزگانی .
این قبیل مسایل در شهرهای مختلف ایران به چشم می خورد البته با تفاوتهای نسبی . هرمزگان شاید نسبت تصادف و سانحه های موتور سواری بیشتر از حوادث دیگر باشد البته تخمین خود بنده است .
موتور سوارن و کسانیکه از موتور بعنوان وسیله رزق و روزی استفاده می کنند نه تنها با جان خود در آلودگی هوا و احتمالات تصادف از یک طرف دیگر و بلکه حمل بارهای گران قیمت از طرف دیگر وارد خسارات جانی و مالی بیش از حدی خواهند شد که بعلت بیمه نبودن اگر برایشان مشکلی پیش آید هیچکس به داد آنها نخواهد رسید .
شاید نزدیک ۱۰ سال یا بیشتر هر کسی نمی توانست موتور داشته باشد اما امروزه هر فرد لا ابالی صاحب موتور شده که عواقب وخیم آن را دولت نادیده گرفته . با اعطای وامهای موتور هر فرد جوان تشویق شده که صاحب موتور شود .
پلیس راهنمایی و رانندگی تنها بدنبال تعقیب مخالفت ماشینها نباشد چون امر موتورسواری مهمتر از امر ماشینها بشمار میرود.
پاینده بمانی .

سلام و خسته نباشید
از دقت نظر شما و حسن بیان و تعبیر کردن نظرتون بسیار سپاسگذارم....بنده را شرمنده نمودید....ولی من هنوز خود را در این راستا نو تعلیم می بینم و امیدوارم بتوانم بهتر و بهتر آنچه در اندیشه است بر این صفحات مجازی وب به قلم در آورم ...
حاجت و ضرورت دو چیز بسیار مهم در زندگی انسان هستند که آدمی را برای زیستن وادار میکند که دست به هر کاری بزند اما بستگی دارد که کار انتخاب شده چی باشد . ضرر و منافع آن چه خواهد بود ؟
موتورسوارها شاید بعلت سهولت تنقل از جایی به جایی دیگر و برای انجام دادن سرعت کارها بدون رعایت کردن مقررات راهنمایی به مسیر خود ادامه می دهند . یکی از مقرراتی که واقعا توسط موتورسواران نادیده گرفته شده ...نداشتن کلاههای ایمنی هست (هلمت) که کلاه ایمنی موتور واقعا قسمت سر را هنگام تصادف از هر گونه خطری محفوظ نگه می دارد ...اما متاسفانه ...
کاملا درست فرمودید ..هر کسی صاحب موتور است ..حتی افراد کوچک از سنین ۱۰-به بالا موتور سواری می کنند!!!!! جای تعجب و حیرت انگیز که خانواده ها چنین اجازه ای را به فرزندانشان می دهند.
اگر پلیس متشددتر از این باشد عواقب خطرناک یا مرگ و میر کمتر خواهد بود و ایمنی جامعه بهتر...
تشکر از تشریف فرمایی ...
شاد و موفق باشید

سهیل پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:33 ب.ظ

سلام دوست عزیز
باز ملکه قلمها شدی .
خوبید؟
و اما زندگی به چه قیمتی؟
در کشور ما موتورسوارى با قانون شکنى مساوى شده است و در بیمارستان بالاى ۹۰ درصد تصادفات، تصادفات موتورى است.
آخرین گزینه ممکن و براى خیلى ها هم تنها گزینه. موتور که ارزان شده است و با چند صدهزار تومان ناقابل مى توان هر رنگ با هر اسم آن را انتخاب کرد و از طرف دیگر هم مشترى براى موتورهاى باربر تقریباً آنقدر هست که بتوان زندگى را گذراند. پس زندگی به هر قیمتی! ما نمی خواهیم اما شرایط افراد را مجبور کرده . و نبودن ضوابط و مقررات راهنمایی محکم برای موتورسوارن زندگی را تحت هر قیمتی می توان خرید و فروخت !
خوش باشی

سلام سهیل عزیز ...
الهی .....ملکه ....خیلی شرمنده ام کردی ...تشکر از احساس زیبا و خوبت . توصیف زیبات هیچوقت فراموش نمیکنم ....اما کاش اینچنین بودم که فرمودید.
کاملا درست ....گزینه ی دردناکی شده ...برای اقشار مستضعف یا کسانیکه که از این طریق بدنبال درآمدی هستند ....
تجسم کنید اینها در این فصل سرما و برف ریزان ایران چگونه موتور سواری می کنند ...چگونه چرخش زندگی خود را به حرکت در می اورند؟
زندگی به هر قیمتی.....اما نه به قیمت جان و سلامتی ...
تشکر سهیل عزیز از تشریف فرمایی ...
موفق و شاد باشید

مردجنوبی پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 05:20 ب.ظ http://www.pesarjonoub.blogfa.com

سلام
به نظر من هر چیز به نوبه خودش واجب و ضروری است.حالا اینکه من و شمای مصرف کننده چگونه از آن استفاده لازم رو ببریم
کلماتی مانند حاجت و ضرورت هم در یکی از جوابهایتان برای دوستمان ملزم کمی تامل است

سلام همشهری عزیز
سپاسگذارم از دقت و توجه شما ....
کاملا درست فرمودید فرد نیازمند چون وسیله و امکاناتی دیگر برای جا به جا شدن ندارد از موتورسیکلت استفاده میکند اما استفاده کردن موتورسیکلت خودش یک قانون بخصوصی دارد که رعایت نکردن قوانین ایمنی و دستور العملهای ان منجر به عواقب وخیمی خواهد بود .
حاجت یعنی همان نیاز احتیاج داشتن به یک وسیله و اگر ضرورتی در کار نبود که شخص با موتورش کالا را حمل و نقل نمی کرد . یا بنا به نظر یکی از دوستان پیک رسانی با موتور را انجام نمی داد.
معضلات ناشی از بیکاری ....فقر باعث میشه مردم بیکار ننشینن و دست به یک کاری بزنن که درامدی داشته باشه حالا غافل از آثار منفی و عواقب بدی که از این کار رخ خواهد داد.
ممنونم از حضور و مشارک بودن در قسمت نظرات این پست .
همیشه شاد و موفق باشید

سیدجلال پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:45 ب.ظ http://kolger.blogsky.com

سلام
وقتی اوضاع حمل و نقل عمومی اینقدر بی سروسامانه مگه قشر آسیب پذیر جامعه که زیر خط فقره چقدر درآمد داره که برای یک مسیر ۲-۳ کیلومتری ۱۵۰۰-۲۰۰۰ تومن کرایه بده؟

سلام سید بزرگوار
نخسته ....
با گفته ی شما کاملا موافقم ...... همین آشفتگیها و دگرگونیهای نابهنجار....اوضاع نابسامان جامعه ...بیکاری ..نبود درامد کافی ...گرانی .... روز به روز بر معضلات جامعه افزوده میشه بجای دارو و درمان این معضلات ٬ ریشه آن را گسترده تر می کنند و قشر بیچاره و فلک زده این مملکت از هر وسیله ای برای کسب درآمد استفاده می کنند . از یک مسیر دو قدمی به قول شما کرایه ماشین خدا تومان ...!!!
بنده خداها هم مجبورن برای امرار معاش برای رسیدن به غایت و هدف تمام این خطرات را تحمل کنند .....مجبورن....چنین زندگی تحمیل شده و تحویلشان داده شده ..
سپاسگذارم از حضورتان ...
شاد و موفق باشید

فرهاد پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:56 ب.ظ http://barbat-oud.blogfa.com

سلام متشکرم از لطف شما دادای گلم
دیدن این تصاویر خالی از لطف نیست
مسابقات موتور سواری ساحلی بندرعباس
http://www.mehrnews.ir/NewsPrint.aspx?NewsID=604274

http://www.farsnews.com/imgrep.php?nn=8609230313

تک چرخ زن های خیابانی بی هیچ گونه وسایل ایمنیhttp://i1.tinypic.com/n16tl3.jpg
http://i1.tinypic.com/v7xsfk.jpg

خود شما قضاوت کنید.

سلامی مجدد کاکا ....
ممنونم از ارسال لینکهای تصاویر بالا ....
جنون جوانی ....!!!! زندگی براشون مفهومی نداره ...اگه داشت که با جان خود بازی نمی کردند ....به اشک مادر نمی خندیدند ....به دلخونی و دلسیاهی مادر توجهی داشتند .... داغ بزرگ را بر دل خانواده نمی ذاشتن ...
لطفا دوستان هم ببینند و قضاوت کنند ...
شاد و موفق باشید

نسیم پنج‌شنبه 20 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:25 ب.ظ http://www.lorestan11.com

قابل توجه عزیزان و همراهانی که در زمینه وب سایت فعال هستند ، ضمن مراجعه به قسمت پیوندهای سایت جنبش رهائی بخش لرستان 7+4 (بختیاری -لرستان) اگر نام وب سایتشان را در آن بخش نبود ، در صورت تمایل از طریق تماس با آدرس lorestan1340@yahoo.com جهت درج نام وب سایتشان با مسئولین سایت تماس بگیرید. دایه دایه وقت جنگه (سیاسی ، فرهنگی ، اجتماعی و در صورت نیاز نظامی ) دس کم به یر یه دس دنگ ناره

احمدپور جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:08 ق.ظ http://pejvak-kh.com

سلام
نه خسته!
این روزها کمتر ژورنالیستی پیدا میشه که به معضلات اجتماعی با نگاهی ژرف بنگرد و بپردازد اما شما این نگاه مهم را دارید همه این مشکلات بر میگردد به فقر فرهنگی و سپس فقر اقتصادی.وقت کردی لطفا یه سر به سایت جدید بزنید .شاد باشی.

سلام دوست عزیز...
نخسته شما...
ژورنالیستها همیشه در پی نوشتن معضلاتی از نوع دیگر بوده اند که بر ما و شما آشکار است....اما معضلات شهروندان ....از مسایلی است که هنوز با بی توجهی برخی از مسولان و دولت مواجه است .
سپاسگذارم از لطف و نحوه اظهار نظرتان .....
حتما خدمت میرسم ....
شاد و موفق باشید

سنگار جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:16 ق.ظ http://nematollah.blogsky.com

سلام بنگری عزیز
کاملا با شما موافقم .بچه ی کوچک رو نباید سوار موتور کرد. صحنه های زیادی از مرگ موتورسواران دیدم . امیدوارم نصیب هیچکس نشه...
یه خاطره ...
یه زمانی جلوی هنرستان رجایی خیابان خلوتی بود و ما شبها آنجا فوتبال می کردیم... یکبار دو موتور سوار که هر کدام جنس مونثی هم پشت سر داشتند با موتور های سنگین ۲۵۰سی سی ظاهر شدند.ما سرگرم کار خودمان بودیم اما آنها شروع به تک چرخ نمودند و ما دیگر توپ را کمتر نگاه می کردیم و بعد از یک رفت وبرگشت ناپدید شدند اما بعد از چند دقیقه که برگشتند اینبار صحنه ی عجیبی دیدیم یکی از آن خانمها پشت فرمان موتور بود و جنس مذکر در پشت سر ایشان که ناگهان سر موتور را بلند کرد ودیگر ما عطای فوتبال را به لقای این حرکت بخشیدیم...
اما اعتقاد دارم استفاده صحیح از این وسیله خیلی خوبه و دزدی این وسیله خصوصآ خیلی تو بورسه مراقب باشن عزیزان
...
امیدوارم کلآ فرهنگ رانندگی تو کشورمون خیلی بهتر از این چیزی که هست بشه...
ببخشید سرتان درد آوردم...
موفق باشی

سلام سنگار عزیز
داستان جالب و عجیبی حکایت کردید ....واقعا از درد . خطر این گونه حرکات واقف نیستند ..
برای جلب توجه مردم هر کاری انجام میدهند آنهم بحساب روح و جان خودشان ...که چی بشه مردم بخوان نگاهشون کنن؟؟؟ نگاه یک لحظه و عمر بهدر شدن آنها در یک ثانیه ...
به امید تدارک دیدن کلاسهای آموزشی برای ارتقا فرهنگ موتورسواری.
خواهش میکنم ...واقعا داستان جالبی بود ...
سپاسگذارم از حضور همیشه گرم شما...
شاد و موفق باشید

طناز جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:41 ق.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

سلام دوست عزیزم...
خیلی از این جریان ناراحت شدم...
اینقد که واقعا نمیدونم چی بگم....
اخه میدونی بعضی از مردم نمیتونن ماشین داشته باشن اما بارم دلیل نمیشه که این همه ادم رو یه موتور بشینن...

خیلی مهربونی...
خوشحالم که باز برگشتی...
امیدوارم همه چیز برای همه تو سال جدید بهتر بشه...

سلام تقدیم طناز عزیز..
خوبی گلم ؟؟؟
دقیقا درست فرمودید ...هر فردی در مقدورش نیست که ماشین داشته باشه اما استفاده از موتور هم یک قوانین و نظمی داره که تو کشور ما از این قانون شکنی ها فراهم .....و خطر و عواقب وخیم هم فجیع تر.

تشکر از احساس زیبات ....تو مهربون تری...
همچنین برای شما و خانواده عزیزت ..
خوشحالم از حضورت..
شاد و موفق باشید

محسن مریدی : کارنجک جمعه 21 دی‌ماه سال 1386 ساعت 06:04 ب.ظ http://www.karenjak.com

همیشه اتفاق هایی می افته که ما رو بخودمون بیاره
اون اتفاق ها همیشه تکرار میشن چون ما بعد از یه مدت فراموش میکنیم
اینه تلخی حقیقت

سلام و نخسته ...
آدمها از اتفاقات پیش اومده باید درس عبرت یاد بگیرن اما بر عکس تا یه مدتی زخم سر و پا که خوب شد ....فراموشی دیروز ..شروع امروز با همون تکرار اشتباه دیروز ...!!!!
بسیار سپاسگذارم از حضورت ...
شاد و موفق باشید

چوک سورو شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:25 ق.ظ http://suru.blogsky.com


با سلام و خسته نباشی و تشکر از حضور شما در بلاگ سورو و تبریک به شما که با دید باز به پیرامون خود مینگری و از کنار نارسایهای جامعه چشم بسته نمی گذری .

متاسفانه مرگ ومیر جاده ای در ایران رکوردار جهان می باشد و سالانه حدود ۲۷ هزار نفر جان خود را به دلایل مختلف در جاده ها از دست می دهند .
استفاده خانوادگی از موتور سکلیت ( ۳ یا ۴ ترکه ) سوار شدن نشانی از فقر اقتصادی است که هر روزه در جامعه ما رو به افزایش است . حدود ۲۸ سال پبش اولین بار در هند شاهد استفاده خانوادگی از موتور بودم ، امروزه بر تعداد ماشین سوارن هندی افزوده می گردد و در کشور ما ایران اسلامی بر تعداد موتور سواران خانوادگی افزوده می شود .
در این گوشه از جهان هرکس به فکر خویش است شما در کنار همین موتورهای خانوادگی شاهد ماشینهای چند میلیونی و چند صد میلیونی نیز هستید که با پترودلارهای دولتی خریداری شده و اقازادها و نوچه هایشان با انها در خیابانهای ایران اسلامی جولان می دهند .

موفق بشی

سلام تقدیم حضور شما ..
خسته نباشید ..
خواهش میکنم ....به اعتقاد من سر زدن به وبلاگهای گوناگون و مفید یک نوع تبادل معلومات و همچنین دانستن بسیاری از مطالب آموزنده و ارزنده بشمار می رود که بسیاری از افراد زحمت سر زدن به وبلاگها را کاری بی هدف می دانند و همچنین مشارکت خود را در قسمت نظرات مطالب کاری عبث و بیهوده می دانند !!! و بماند ....
سپاسگذارم از وقت شریف شما ...و نظر شما موجب تقویت روح نوشتن و خرسندی خود میدانم...
دقیقا درست فرمودید ....در کشوری مثل هند حتی اگر بنگریم از موتورسیکلت بعنوان وسیله نقلیه خانوادگی کاربردی ندارد و بیشتر موتورسواران با رعایت کامل قواعد و نظم راهنمایی و رانندگی آگاهند و هیچ تخلفی دیده نمیشود ....حالا امر حادثه و تصادف یک امر جداگانه ای است و نمیتوان گفت که در هند هرگز جوانها سرعت جنونی موتورسواری را ندارند .....ولی قانون شکنی نیست.

در یکی از مقالات صنعت و اقتصاد یکی از بزرگان عضو هیات کمیسیون صنایع مجلس در باره موتورسیکلت و موتورسواری گفته بود که تولید انبوه موتورسیکلت بعنوان وسیله ی کارساز برای اقشار فقیر یا متوسط به پایین جامعه به لحاظ ایجاد رقابت و کاهش قیمتها اقدام مناسبی است !!!
درست اقدام مناسبی است اما موازی با افزایش جوانهای جامعه برای همه جوانها این کار محسوب نمی شود ...

بله کاملا دیدم ...اواخرا با دوستان در جزیره قشم بودیم که یکی از آقازاده ها با ماشین فور ویل لگزس توی میدان بطور فجیعی تصادف کرده بود که ماشینش شاید از جلو کلا داغون شده بود ٬ و بقول دوستمان می گفت این آقازاده کار همیشگیشه ....هر ۶-۷ ماهی یک ماشین مد بالا را داغون مکینه ...و سریعا پدر جونش یک ماشین دیگه میده تحویلش !!!!!!
دو روی حوادث و زندگی به چه قیمتی !!!!
سیری و مستی ..... گرسنگی و نیستی ...
تشکر از حضور سبز شما ...
شاد و موفق باشید

شب بلورین شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:01 ق.ظ

سلا گلم
خورده ریزهای اجتماعی را زیبا نوشتی . دردناک و گزینه ی سختی میتونه باشه . فقر و بدبختی را قبول دارم اما اینکه انسان خودش به خودش لطمه وارد کنه ٬ هرگز قابل قبول نیست . چندتا عکس برات ایمیل کردم ببین .
راستی کسی که سرعت رانندگی ماشینش از ۱۰۰ بالاتر باشه مسیرش چی میتونه باشه ؟!!!! (لبخند) (گل)
همیشه سالم و موفق باشی عزیزم

سلام عطا جان ...
نخسته ...
ممنونم از عکسهای زیبات ....
واقعا دردناکه .....هر کس قبل از رخ دادن حادثه باید بفکر خودش باشه ...مسیر را کاملا با احتیاط طی کنه ...

کسی که سرعت رانندگی ماشینش ::::: خوب می زنه تصادف میکنه ...چراغ راهنما داغون میشه ...ماشینش یا داغون میشه یا می خوابه تعمیرگاه ....سرش میخوره به شیشه ماشین ...بعدش بستری میشه ...و یا اینکه این جهان را الوداع میگه ....... درسته ؟؟؟
حالا چرا گیر دادی ...؟ ( لبخند) ...
تشکر از حضور همیشه گرمت ...
شاد و موفق باشید(گل)

وحدانی شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:23 ق.ظ http://goranaz.blogsky.com

عرض سلام و خسته نباشید
به موضوعی اشاره کردین شده بلای جون انسان ها
که البته خود استفاده کننده ها مقصر هستند
وگرنه این وسیله تو خیلی جاهای دنیا استفاده میشه و متاسفانه نه تو ایران و این استان بلکه تو خیلی کشور های دیگه هم به این شکل و حتی بد تر هم استفاده میکنند


با عکس هایی از جزیره هرمز به روزم

سلام تقدیم حضورت ...
خسته نباشید...
بهترین راه حل احتیاط ...و رعایت کردن قوانین راهنمایی و رانندگی ... و آموزش دیدن صحیح موتورسواری ...
کاملا صحیح است ...کشورهای دیگر هم با این خطرات مواجه هستند اما شاید کمتر از ایران که بعلت بی احتیاطی و عدم رعایت قوانین روزانه چندین تصادف و جان باختن ....
سپاسگذارم از حضور همیشه گرم شما ..
بله خدمت رسیدم ...
شاد و موفق باشید

مهدی صابری شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:55 ق.ظ http://lengehkarate.blogfa.com

سلام
مطلب نگران کننده و البته عبرت آموز

سلام تقدیم شما آقای صابری...
گزینه سخت و درد آور .....
تشکر از حضور شما ..
شاد و موفق باشید

someone شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:20 ب.ظ http://yaveh-gooyan.blogsky.com

سلام
نمی دونی چقدر ناراحت شدم ..
خداوند توی قران می گه ما به هیچ انسانی بدی نمی کنیم این انسانها هستند که به خودشان بدی می کنند

خدا عاقبت همه ما را به خیر کنه ..

موفق باشی دوست من

سلام سحر عزیز...
بله دیدن چنین صحنه هایی واقعا دردناک و ناراحت کننده است .
از ماست که بر ماست....خود ما همیشه این چوب رو می زنیم به خودمون....
کمی احتیاط و رعایت قوانین ...از آمار حوادث کاسته و جانها در امان و سلامت خواهند بود ...اما ...
سپاسگذارم از حضور شما ..
شاد و موفق باشید

مهدی ذاکری شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 04:44 ب.ظ

سلام
خسته نبی دادا
این هم یک نوع قانون شکنی و رعایت نکردن قانون راهنمایی و رانندگی . سهل انگاری پلیس راهنمایی و رانندگی را فراموش نکنیم نقش مهمتری از خود انسانها دارد.
موفق ببی دادا

سلام ..خسته نبی کاکا ..
بله ..کسی که با جان خودش بازی میکنه و در سرما و گرما و دود و ترافیک در حال کار کردن است ...پس احتیاط و رعایت نکات ایمنی و فرهنگ موتورسواری بسیار مهمه ....باید مراعات کنه .
سهل انگاری پلیس هم جزیی از این معضل اجتماعی محسوب میشه .....
تشکر از حضور همیشه شما ...
شاد ببی

پدربزرگ شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:25 ب.ظ


چند گویی که چه چاره​ست و مرا درمان چیست
چاره جوینده که کرده​ست تو را خود آن چیست
چند باشد غم آنت که ز غم جان ببرم
خود نباشد هوس آنک بدانی جان چیست
بوی نانی که رسیده​ست بر آن بوی برو
تا همان بوی دهد شرح تو را کاین نان چیست
گر تو عاشق شده​ای عشق تو برهان تو بس
ور تو عاشق نشدی پس طلب برهان چیست

من غمی بیشتر از مردم دیگر دارم

غم بی آبی
بی نانی
بی بارانی
غم بیماری
بیکاری
سرگردانی
و غم نادانی
غم نان خوردن از راه تقسیم شادیها
غم نان خوردن با نرخ زمان
غم نان خوردن از راه سوگواری مرگ
در کوه و کویر
غم گل دادن خشخاش در مزرعه همسایه
غم احساس زمان در زندان
غم بیمارستان
غم پیدا شدن دارو
در خلوت((ناصر خسرو ))
غم پنهان شدن ناپاکی در پشت نقاب

رنج و اندوه دیالیزیها
غم یک نابینا
یک نا شنوا
یک معلول
غم یک آواره در خاک غریب
غم و اندوه زمین لرزه
در گوشه ای از خاک وطن
غم یک کودک در لحظه اعلام طلاق

و غم قاضی در دادن حکم
غم سرگردانی در راهرو دادسرا
غم بر هم زدن قانون با قدری پول
غم آلودگی ((ما))
و ((هوا))

غم برخورد پزشک
و پلیس
غم رفتار رئیس ....
وووووو هزاران غم و درد دگر ...

باحبیب شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:33 ب.ظ

سلام دخت گلم


باعرض پوزش و معذرت که دیربه وبلاگ خوبت سر امزد مدتی به اینترنت دسترسی امنهسته وصد تشکر از تلفن شماکه خیلی خوشحال بودم. امروز هردو مطلبت که اولی گزارشی از
از جشنواره که خیلی خوب و جالب توصیف اتکرده و دومی باز هم یکی دگر از معضلات جامعه که گریبانگیر مردم مان از چشم
دخت گلم دور نمند و نسبت به ایی مشکل هم بی تفاوت نبودی و ادنم که هیچ وقت هم بی تفاوت نا تونی بشی امخوند

خانواده خدمت شما سلام نرسندن بخصوص دادای شما مونس


خداوند نگهدار و پشت و پناهت بشت

سلام تقدیم حضور شما ..
خسته نباشید پدر عزیزم..
خواهش میکنم ....وجود شما را همیشه در این وبلاگ محسوس میکنم ....
بسیار سپاسگذارم که وقت شریفتان را در اختیارم گذاشتید تا اندکی با شما صحبت کنم ...و از صحبتهای شما بسیار مسرور گردیدم .

تمام این مسایل پیرامون باز بر میگردد به ما انسانها .... تمام رنج و درد این مسایل از فقر و بدبختی و نادیده گرفتن اوضاع این اقشار بشمار می رود . تا زمانی که چاره ای بهر این مسایل بکار گرفته نشود این معضلات همچنان ریشه اش گسترده و گسترده تر خواهد بود و بسی معضلاتی دیگر را بهمراه خواهد داشت .

سلامی به گرمی آفتاب هرمزگان تقدیم خانواده محترمتان .
سپاسگذارم از تشریف فرمایی . شاد و موفق باشید

آسمون ریسمون شنبه 22 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:09 ب.ظ http://www.darsar.blogfa.com

سلام
به مطلب زیبایی اشاره کردید

اما مگر ماشین سوارهای ما قوانین را رعایت می کنند که برسد به موتور سوارها اصلآ فرهنگ رانندگی در استان ما مشکلاتی دارد که امیدوارم با دست به قلم شدن شما عزیزان این معزل حل بشه و شاهد مرگ و میر بچه های معصوم نشیم

سلام
ممنونم از حضور و نظر شما ....
بله حتی ماشین سواری هم شده یک معضل که خودش یک بحث جداگانه ای بشمار میره ...
احتیاط بهترین ره حل برای تمام مشکلات محسوب میشه .
شاد و موفق باشید

مرد جنوبی یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:25 ق.ظ http://www.pesarjonoub.blogfa.com

سلام دوست عزیز
با یه مطلب در مورد محرم به روزم
همچنان منتظر حضور گرم با نظرات شیرین و کاربردی تان هستم
برایت آرزوی روزهای شاد وخرمی دارم

سلام همشهری عزیز
ممنونم از حضور شما ..
حتما خدمت میرسم ..
شاد و موفق باشید...

[ بدون نام ] یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:34 ق.ظ

زندگی تو ایران و بندر مث همی موتور سواریو پرخطر و همراه و اترسن ای اینه تمام نما از زندگی در استان هرمزگانن

سلام
زندگی که وا ترس و ناامنی همراه بشت اسمی ناتونیم زندگی بنسیم . خطر حوادث ...خطر ناامنی ...خطر فقر بی راه و حل ...همه ایشو معضلات اقتصادی استانن ...
وقتی موتور سوار از موتور به کار کردن استفاده اکنت یعنی چه؟ یعنی با تمام روح و جون خودش بازی اکردن ...نه تنها روح و جون خودش بلکه اطرافیون هم از ئی کارش ضرر اگینن ...
تشکر از حضورت و مشارکتت در قسمت نظرات ..
شاد و موفق بشی

ابراهیم یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:08 ق.ظ http://inja-anja.mihanblog.com

با سلام. درمورد موتورسواری من اینقدر حادثه های تلخ از تصادفی ها توی شهیدمحمدی دیدم که فکر نکنم تا آخر عمر سوار موتور بشم!!!

سلام و نخسته جناب دکتر ...
کاش همه از یه کار درس عبرت یاد شگفته ...
اما کجا جوونی ما ...تا کمی زخمش بهته بو دوباره همو شیطنت سابق .....
سپاسگذارم از حضور همیشه گرمت ..
شاد و موفق بشین

خدادادیان یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 08:36 ق.ظ http://www.azfarshid.blogsky.com

درود
و سپاس از حضور همیشگی تان.
نگاهی جالب به یکمسئله داشتید که خیلی وقتها بی تفاوت از کنار آن می گذریم.
شاد زی

درود بر شما
خسته نباشید ...
خواهش میکنم ...مطالب زیبای شما همیشه قابل خواندن هستند .
واقعا بنظر می رسد که خیلی بی ارزش باشند اما وقتی صحنه هایی از مرگ و میر و موتورسواری جنون آور این جوانان می بینی ...فکر و تامل این قضیه تمام هستی و کیانت را تکان میدهد و نباید غافلانه از این موضوع مهم گذر کرد .....
تشکر از حضور شما ....
شاد و موفق باشید

بندرعباسى یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:53 ق.ظ

سلام دادا نخسته
معضلات ریز اجتماعی استان یا بهته بگم کشور دقت و تنوجهت قابل تحسینن .
وختی سهل انگاری تو کار بشت یه حوادث پیش اتات . زندگی تحمیلی بهته از یه نابو . مردم هم مقصرن دلیل نابو چون امکاناتی مثه ماشین در اختیار ایشو نین پس باید کل خانواده سوار موتور بشن و با جان خو و خانواده بازی بکنن . موتورسواری ولی با رعایت کردن قوانین و نظم مشخص شده .
موفق بشین

سلام و نخسته دوست عزیز
خواهش اکنم ...همیشه شرمنده اکنی ...
بجای درمان موضوع ایشو درمانش یا طولاتی اکنن یا اینکه اصلا به فکر ادامه علاج نهن ....
خود مردم هم با بی احتیاطی سهم گپی از یه حوادث شوهستن که باید با رعایت کردن مقررات هم از هدر دادن جون و سلامتی خوشون هم دیگران در امان بشن ...
تشکر از حضور همیشه مستمر شما ..
شاد و سر زنده بشین

رویای خاکستری یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:07 ق.ظ

سلام بنگری عزیز
یک خاطره از موتور تعریف مکینم .
چند وقت پیشا یه بچا یه kdx خیلی تمیز آورد دم خونه ساعت 12 شب!!
لامسب مثه خر میرفت ما هم چون نمیتونستیم روزا بیاریمش بیرون تا ساعت 6 صبح کف شهر بودیم
خیلی فاز داد. جا عشق موتورا بسی خالی بود!!!
ولی باور کن بازی خطرناکییه !!
__________________
آیینه و شمدون نمی خوام من لب خندون نمیخوام

هرچی که خندست مال تو هر چی غم برای من!

سلام دوست عزیز
بگم چقدر از این نوشته ات خندیدم ...و چقدر ناراحت شدم ....
عزیز من تو که میدونی خطراتش بیش از منافعش هست چرا مخفیانه این ریسک رو به گردن می گیری!!!!
یه ثانیه خوشی همراه با بی احتیاطی منجر به مرگ میشه ...منجر به عواقب وخیم ...
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
همه اینها را می فهمم
باور دارم
اما ...
غم خود را در خویش نگه می دارم
و نمی پاشم دود دل خود را در باد
چونکه می پندارم
حق نداریم هوا را آلوده کنیم
زندگانی هنر همنفسی با غمهاست
زندگانی هنر همسفری با رنج است
زندگانی هنر سوختن اکنون تا روشنی آینده است
زندگانی هنر ساختن پنجره بر بیداری است
زندگانی هنر یافتن روزنه در تاریکی است

گاهی،به همین باریکی است
در همین نزدیکی است
زندگانی هنر بافتن پارچه زیبایی است
زندگی دوختن شادیهاست
و به تن کردن پیراهن گلدار امید
و برون آمدن از خانه
از کوچه بن بست زمستانی
در صبح بهار
روح سبزی را باید در خویش دمید
شعر سبزی را از نو بایست سرود
و سرود سبزی را همواره باید زمزمه کرد

سکوت شبانه یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:12 ق.ظ http://sokot-e-shabane.blogsky.com/

سلام دوست من
خوبید.؟
و اما بعد ...
زندگی به چه قیمت ؟
اولی به بهای تامین خرج زندگی و دومی به بهای مصرف پتانسیل جوانی...و سومی از روی نا چاری(شایدم بی احتیاطی و...)
مقصد هر سه گروه منتهی به حادثه ست ولی خب این کجا و اون کجا ..
هر کردوم از این سه گروه دلیل خودشونو دارند و صد البته با تمام بی احتیاطی و نادرستی کارشون-باز دلیل توجیح پذیری هستند.
وقتی به دلایل سوق دادن این افراد به این نوع استفاده نا درست از موتور نگاه میکنیم هر چند نادرست ولی نمیتونیم بطور قطع اونا رو مقصر اصلی بدونیم حتی اون جونیو که تنها برای تفریح اقدام به اون دست کار اونم تو خیابونای پر خطر شهرمون میکنه..!
مطمئنا باید و باید و باید به این موضوع از دید دیگه ای جز مقصر دونستن کامل این افراد نگاه کنیم تا بتونیم به سرانجام منطقی برای خروج از این معضل دست پیدا کنیم ...
*=*=*=*
ضمنا ببخشید این اندازه کامنتم دیر شد . این به علت نخوندن و نیومدن نیود بلکه دلایلی داشته که ان شاء الله از من میپذیرید

شاد باشی
س ا ج د

سلام سجاد عزیز ....
خسته نباشید ...
خواهش میکنم .... بدون دلیل هم می پذیرم که حجم کار زیاد و سردی هوا و برف و باران کلی از وقت شما را گرفته ...و گرچه هم نیایی اما آمدنت را همیشه محسوس میکنم ...

گروههای ذکر شده همه و همه بازگویی از معضل فرهنگی و اقتصادی است . دقیقا در رده اول مقصر را مردم نمی توانیم بدانیم ...بلکه عواملی باعث شده که این این افراد برای زندگی بخور و نمیری دست به چنین کاری بزنند ....افراد جوان هم بعلت نبود امکانات مناسب در حد و خور خودشان برای پر کردن این فراغ با حرکات جنون آورشان گاهی وقتها منجر به مرگشان یا زخمی شدن آنها می شود .
معضلات اجتماعی و فرهنگی و اقتصادی ...تمام این عوامل باعث هر گونه نا امنی در جامعه می شود ....که امیدوارم مسولین اقدامات بیشتری را تدارک ببینند .

سپاسگذارم از حضور همیشه گرم شما ...
روزهات برفی برفی اما با خاطر و احساسی گرم همچو شرجی هرمزگان ...
شاد و موفق باشید

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
ملتی بیچاره، جمعی کامران

بالله این آیین نماند برقرار

"ای که دستت می رسد کاری بکن

پیش از آن کز تو نیاید هیچ کار".

این شبش با عیش و عشرت بود جفت

شام او در ناله و در غم گذشت

چند می گویی فلان دیوانه گفت

"بر شما بگذشت، بر ما هم گذشت"

بلوچی یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:39 ب.ظ http://www.parparook.blogsky.com

سلام
مرسی از شما

سلام روح الله عزیز
مرسی از حضورت ....
شاد و موفق باشی

هرمز نو یکشنبه 23 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:29 ب.ظ http://hurmuz.blogsky.com

سلام خواهر خوبم
نوشته های شما را معمولن دنبال می کنم شما قلم و نثر روانی دارید بی شیله پیله می نویسید و سادگی ویژگی بارز نثرتان است اما احساس می کنم تازگی ها در سوژه هایتان کمی به ورطه تکرار افتاده اید ممکن است از نقد من دلخور شوی ولی واقعن حیفم می آید این قلم سلیس و روان چرا نباید در پی گشودن لحظات ناب و بکر نرود پرداختن به تصادفات جاده ای از این زاویه که شما به آن پرداخته اید جز برانگیختن ترحم ذاتی مخاطب کمتر فرصت تفکر و اندیشدن را ایجاد می کند و بیشتر شکل شعار به خود گرفته است ...امدوارم از نقد این برادر کوچکتان دلخور نشوی...پیروز باشی

سلام سرورم ...
خسته نباشید...

اولا) تشکر از اینکه نوشته های ناچیز من را معمولا می خوانید و از وقت گرانبهایت برای خواندن مطالبم سپاسگذارم.

ثانیا) هر نقدی که برای پیشرفت و ارتقا سطح اندیشه و طرز نوشتنم باشد قلباٌ می پذیرم .....و صافی و زلالیت آینه را بی حد خواهانم.

بله ...عرض کنم خدمت حضورتان که آدمی نمی تواند به آنچه که در کران تا کران زمین در میان انسان ها می گذرد بی تفاوت بماند . این شامل همه ی معضلات فرهنگی-هنری-اجتماعی-اقتصادی خواهد بود و آن حرفهای زیادی که در سطح استان برای گفتن وجود دارد که شاید بیشتر آنها بعلت خرده ریز بودنشان نادیده گرفته شده اند . شاید ترحم ذاتی باشد شاید درد و رنج فعلی مردم . این برمی گردد به خواننده مطلب که موضوع را از چه دیدی ببیند ..... باز هم ترحم ذاتی بهتر از این است که از کنار آن نادیده گذر کرد .

اندیشه بی کران و بی مرز است... گاهی وقتها فکر میکنم اندیشه را نمی توان اسیر پنجره کرد ....باید بنحوی از در رها شود . فکر و اندیشه مقید سلسله های زنجیری زندان نباید باشند .

و در اخیر تشکر از شما بزرگوار برای تشویق اندیشه ها و پیشرفت هاى بکر و ناب و امیدوارم نوشته هایم از اینکه هست بهتر و بهتر باشد و مورد پسند عام باشد .....

جاوید هرمزگان .....

همیشه شاد و موفق باشید..........

(( ************************** ))
لازم نبود از این ارتفاع بالا بیایی

تورامی شود از پشت سطرهای ریز ودرشت کتابها رنگ چهره کلمات دید

اصلا این خودکار و کاغذ وبساط این نقشه برای تو

با این خودکار آبی

تصویر یک کلبه را خواهی کشید

برای آن دری فرض می گیری

ورشته کوهی در آن بالا دست

وردیف درختانی منظم

ودخترکی !

که ناگزیر است

برای رسیدن به این کلبه از دریا بگذرد

وبازهم انتخاب این کلمه با تو

دریا! می تواند

کلمه....دختر.....یا چیز خوبی باشد
(یدالله شهرجو)

طناز دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 11:40 ق.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

دوست عزیزم

امیدوارم همیشه خوش و خرم باشی...

سلام دوست خوبم ...
متقابلا ...
تشکر از حضور مجددت ..
شاد باشی

فائزه دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:00 ب.ظ

سلام
واقعاً تاسف انگیز بود

سلام فائزه عزیز..
حیرت انگیز و تاسف آور ...
تشکر از حضورت..
شاد باشی

جغد بندری دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:07 ب.ظ

سلام. البته موتور وسیله بسیار مفیدی تو عصر جدیدن ولی به شرط درست روندنش.نه اینکه تبدیل به یه وسیله بازی برای یکسری آدمونه چموش بشت. تشکر ازتوجه همیشگی .درود

سلام و نخسته ....
کاملا با گفته شما موافقم .....
آموزش دیدن موتورسواری ...داشتن گواهینامه ...داشتن هلمت بر سر ....و دیگر نکات موجب میشود تصادف کمتر و مرگ و میر هم کمتر شود ...
تشکر از حضور گرم شما ..
شاد و موفق باشید

یارا جعفری دوشنبه 24 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:50 ب.ظ

سلام گلم
زندگی به قیمت مرگ و میر نیست و نابود بودن . فخیرون بایه همیشه تو رنج و عذاب زندگی بکنن بایه هر سختی تو دنیا نصیب ایشو بشت . دردناک و سختن . دل آدم سیاه ابو از یه زندگی .
روزت همش بارون بارونی موفق بشی

سلام گل مه ....
واقعا روز و حال همی بودن ......
هر چی بلان نصیب آدم فخیرن ....
خاشن روز بارونی .....سرما خوردگیش هم با حالترن..
تشکر از حضورت ..
شاد و موفق ببی

دریا دلان سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:38 ق.ظ http://daryadelan.blogfa

سلام دخت هرمزگانی
احسنت که از هیچ زاویه ای نمی گذری و با دید زیبایت معضلات اجتماعی را ساده بیان می کنی. گزینه سخت با هزار دنگ و فنگ !! زندگی با تمام سختی و مشقت به قیمت جان مردم مستضعف خاتمه پیدا می کند .
شاد زی

سلام مرد دریا...
خسته نباشید..
با نظر زیبات من را شرمنده کردین ....احساس میکنم اینگونه معضلات نگاهی بیشتر نیاز دارد...
واقعا همینطور هم شده .....به قیمت جان مردم بی گناه .....اما این مردم هم باید با احتیاط بیشتر و رعایت بیشتر جان خود و خانواده را حفظ کنند .
تشکر از حضور دریایی شما ...
دلت مثل دریا بزرگ و همیشه شاد باشید

بانوی ماه سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 09:44 ق.ظ http://banooyemah.blogsky.com

سلام بنگری
خوبید؟
وبلاگ قشنگی داری .
زندگی به چه قیمتی ؟ به قیمت مرام هر چه فقیر و بدبخت تو این روزگار سخت و نامرد .
شاد بمونی

سلام بانوی ماه...
ممنونم ....
خواهش میکنم ....چشمهای ماهتون زیبا می بینه ...
جمله ی مفیدی ساختی از عبارت زندگی ....تشکر .
شما هم شاد بمونین..

حسام زنگویی سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 10:14 ق.ظ

سلام سرکار خانم
بین راه میناب بندرعباس یا تو خود میناب از این تصادفات زیاد دیدم که به اعتقاد من یکی از دلایل آن بی احتیاطی و عدم رعایت نکردن قواعد راهنمایی و رانندگی می باشد. شما ذکر فرمودید کلاه امنیتی از این کلاه خبری نیست . همکاری مردم با پلیس و همچنین جدیت پلیس در این امر می تواند مقداری از حد تصادف کاسته شود . به امید همکاری متقابل .
شاد و سربلند بمانی

سلام آقای زنگویی..
خسته نباشید جناب..
جدیت پلیس ...رعایت نکات ایمنی ...همکاری ....واقعا درست فرمودید.... همه اینها برای پیشگیری از هر حادثه ای مهم هستند.
خدا بداد شما برسه ...که همیشه از این مسیرها گذر می کنید و شاهد هر گونه حوادث هستید ...
امیدوارم خدا همیشه پشت و پناهت باشه و از هر بلا مصون و در امان باشید.
سپاسگذارم از لطف و حضور همیشگی شما ..
شاد و موفق باشید

بندری در غربت سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:04 ب.ظ

سلام .
مطلبت عالین . ادامه هاده . شاد بشی

سلام همشهری...
خواهش اکنم ...لطف اتهستن ..
شاد و موفق بشین

کرگین سه‌شنبه 25 دی‌ماه سال 1386 ساعت 03:06 ب.ظ

۱۸۰ درجه مدارت عوض بودن .. جالبن .. لذتن

عوض بودنش به بهته بودنش یا بدته بودنش منظورتن!!!
جالب...لذت !!! ای مم اصطلاحاتی در حد سواد خودم بنویس....
خاش هندی ...

انبا میناب چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 12:06 ب.ظ http://www.ambamiow.blogfa.com

سلام و نخسته

بسیار مورد تاسف بود واقعا ازاین پستتون لذت و استفاده خوبی بردم ...با دیدن عکس آخری خیلی متاثر شدم ..
باز هم بنویس خواندنی های شما رو همیشه دنبال می کنم..

موفق و شاد باشی دادای گلم!!

سلام خانم گل ...
نخسته شما ...
تاثیر گذار است و کاش عبرت آموز باشد .....
خواهش میکنم ....نظر لطفت همیشه شرمنده ام میکنه .
آپ نکردی؟؟
تشکر از حضور گلت
شاد و موفق باشید

[ بدون نام ] چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:20 ب.ظ http://zolali.blogsky.com

سلام
وبلاگت قشنگه . پستت هم عالیه . به کلبه ما هم بیا. موفق باشی

سلام
ممنونم ...از نظر لطف و حضورت .
حتما خدمت میرسم ..
شاد باشید

خدادادیان چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:39 ب.ظ http://www.azfarshid.blogsky.com

شاه رفت

چی شد....چگونه ...اینجوری شد ...

دخترخلیج چهارشنبه 26 دی‌ماه سال 1386 ساعت 07:27 ب.ظ http://www.dkh.blogsky.com

با خوندن دو خط اول پرت شدم به بندرعباس / شهر جوونی و خاطره / اما بعدش تداعی صحنه ی تلخ تصادف ...
بگذریم ... جوون آدم باید دلش شاد باشه / رنگ خاکستری در و دیوار خونه و زندگی راه راه بهونه است ... من هم با یک لبخند ...
دلت زلال و دریایی ...

سلام دختر خلیج...
متنت زیبا بود .....شاید هم همینطور باشه که شما فرمودید...
دلت دریایی ..مثل دریای خلیج فارس.

مظفر پنج‌شنبه 27 دی‌ماه سال 1386 ساعت 02:05 ب.ظ http://www.2bonhalili.blogfa.com


سلام و خسته نباشین از سفر. مرسی از عکسهای زیبا و توصیفات مستدل .
راستی ۲ لینک دخت سورو و من و دو قنارى
چرا کار نمیکنه اتفاق خاصی افتاده ؟؟؟!!!!

سلام
تشکر از شما ...
وقتی شما فرمودید من نگاهی به این وبلاگها انداختم واقعا تعطیل شدند !!!!
هنوز در جریان نیستم ...معذرت
تشکر از حضور شما ..
شاد و موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد