تا کی این همه جا به جایی! و فرار و گریز ؟!

 

 

پدیده ى دستفروشى در استان هرمزگان را می توان گفت یک پدیده ی عمومی و وسیعی است .دستفروشان شهرهاى مختلف هرمزگان از جمله مرکز شهر و میناب در نزدیکى ساحل ، پیاده روها ، بازارها ، کنار بیمارستانها ، و پاساژها به دستفروشى مشغولند. در واقع یک پدیده ى سنتى تقریبا قدیم مى توان نامید گرچه در این چندین سال اخیر دستفروشى رونق بیشترى پیدا کرده آنهم بعلت مهاجرت و روى آوردن اکثر مردم روستاهاى اطراف به شهر ٬ اما این پدیده یک نوع فعالیت اقتصادى براى قشر و طبقه ضعیف استان است که مردم با تلاش خودشان برای استمرار زندگی نه چندان مرفهی اما متوسط زیستن ٬ این نوع فعالیت را آغاز کرده اند .

                           

زنان که بیشتر از مردان در این فعالیت دست به کار هستند هر روز صبح با طلوع نیمه روشن آفتاب و با کوله بارى از وسایل متنوع خود از سر سوزن و شانه سر گرفته تا پوشاک و دیگر وسایل مورد نیاز سنین مختلف وارد بازار مى شوند تا آنها را به فروش برسانند . و هنگام غروب آفتاب با پول بدست آمده بتوانند امشب را حداقل گرسنه نخوابند .

 

                          

 

جالب اینجاست که فعالیت پیرمردان و پیرزنانى را مى بینید که با لباس هاى سنتى نشسته و با پهن کردن بساط فروششان که شامل تنباک ، وسایل و ابزار آهنى ، متوتا (نوعى از ماهى ) ، ماهى سورى (ماهى شور و خشک شده )، کندروک (یک نوع آدامس) و حتى برخى از این دستفروشان با ارایه یک نوع به اصطلاح خدمت سرپایی و زنده ی کلیون(قلیان) چاق شده به مشتریها یک نوع درآمد جزیى براى بخور و نمیر را از این طریق نیز کسب می کنند .

 

                                

 

رویهم رفته گرچه جای تاسف است وقتى از کنار این دستفروشان رد مى شویم و با دیدن عرضه و فروش وسایلشان ، سر و صداى هر یک از آنها ٬ و حتی با دیدن چهره رنجور با تبسمی تلخ ٬ و نالیدن و گلایه آنها از شهرداری و مسولین بخاطر نبود حمایت از طرف شهرداری و نبود بیمه مناسب هنگام برخورد با سوانحی مانند آتش ٬ باد٬ سیل ٬ طوفان ٬ زلزله و ...... و نبود سایبان برای مقاومت از گرمای شدید هرمزگان ...نبود مکان مناسب ..و و و..

اما با این حال شکل و شمایل و فضای بازار را به فضایی پر از تلاش و کوشش فضایی پر از فعالیت و گاهی وقتها بازار را از حالت رکود و بى روحى بیرون مى آورند .

 

اگر بخواهیم از ابعاد وسیعترى به این پدیده نگاه کنیم خواهیم دید این پدیده که متأسفانه زیبایى این شهرها را بطور جدى خدشه دار کرده است، نیازمند ساماندهى و رسیدگى کلى دارد . زیرا اینگونه فعالیتها که نه تنها درآمدى براى قشر ضعیف استان بهمراه دارد بلکه صعود فعالیت اقتصادى – سیاحتى را نیز در بر دارد .

 

بجاى پراندگى این دستفروشان سیار و اشتغال محیط ها و پیاده روها که جاى رفت و آمد مردم است و همچنین براى جلوگیرى از توسع این پراندگى بیش از این اندازه چرا که در چندین سال گذشته دست فروشان سیار تراکم کمترى تا امروز داشتند و همچنین آشغالهایى متراکم در اماکن ذکر شده که تا دم غروب با رفتن آنها به خانه هایشان چهره شهر را داغون کرده است . 

 

                 

 

اگر حمایت مسولین اعم از شهردارى و فرماندارى براى فراهم نمودن مقدماتى براى ایجاد یک مکان مناسب یا بهتر است بگوییم یک * بازارچه سنتی * مناسب برای این نوع فعالیت را مد نظر قرار دهند و دستفروشان سیار را به این مکان انتقال بدهند چهره استان زیبا و دوست داشتنى تر مى شود  . در ثانی حمایت و بیمه و امنیت بیشتری در بر خواهد داشت و دستفروشان از این همه جا به جایى و فرار و گریز راحت مى شوند و هم مردمى که ناگزیرند پیاده روهاى شلوغ و مزاحم را تحمل کنند .

 

و از همه مهمتر دستفروشانی که انواع میوه جات ٬ سبزیجات ٬ و انواع ماهی می فروشند نکات بهداشتی را با مراقبت کامل رعایت خواهند کرد. بعلاوه جمع این افراد در یک مکان مناسب رونق خاصى به بازارچه می بخشد و سهولت یافتن جنسهاى متنوع و با قیمتهاى ارزان در یک جا و همچنین این بازارچه بعنوان یک بازارچه سنتی تفریحى تجارى خواهد بود . چرا که علاوه بر گردشگران داخلى که از شهرهاى مختلف برای دیدن زیبایى هاى جنوب و خلیج فارس به هرمزگان مى آیند، روزانه صدها تاجر ، کارگر خارجى ، گردشگران خارجى  نیز در استان رفت و آمد مى کنند.

 

                            

 

                            

 

 

 

پ .ن: تشکر ویژه از [ آقای وحدانی  ] .  

 

 

 

 

نظرات 34 + ارسال نظر
مردی که مرده بود شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:04 ق.ظ http://zendeh-be-goor.blogsky.com

ولی خرید کردن از دست فروش ها لذتی بیش از خرید از مغازه داره....:دی

سلام دوست عزیز...
اولا از حضور و بازگشت مجدد شما خوشحالم .
دوما بله که لذت داره ... جنسهای متنوع با قیمتهای ارزان و فوق اینها همه خوش کلام بودن با مشتریان (لبخند)

از تشریف فرماییتون ممنونم.
موفق باشید

ماه لی لی شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:34 ق.ظ http://www.abi-e-aram.blogfa.com/

درود ..با شادباش سال نو وآرزوی شادکامی....از دست وزبان که بر آید؟

سلام ماه لی لی ...
بسیار خرسندم از حضور شما در این کلبه .
متقابلا سال سرشار از موفقیت و سلامتی داشته باشید .
از دست و زبان که بر آید امیدواریم ....به عمل آید ..
شاد و موفق باشید

حباب شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:09 ق.ظ http://www.hobaab.mihanblog.com

درود و سپاس و (گل) ...

سلام و نخسته ...
تشکر از همه اینها ...
شاد باشید

سکوت شبانه شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:10 ق.ظ http://sokot-e-shabane.blogsky.com/

سلام دوست من
خوبی؟
منم با اون دوست ی که لذت خرید از دستفروشا رو بیشتر دونسته بود موافقم !البته نه به اون دلیلی که تو به اون دوست جواب دادی (خنده- حالا شایدم همون ) بلکه به خاطر حس همراه شدن با اون دستفروش که خرید از اون برام فراهم میکنه . نمیدونم شاید دلسوزی خوبی نباشه ولی خوشم میاد با خرید از اونا لذت همراه شدن با اونا رو برای خودم بخرم !
ولی خب نباید فراموش کرد که بودنشون چهره شهر و یا حالا بازارهامونو چندان لذت بخش نمیکه..که البته بیشتر از اینکه بودن اونا دلیل به تخصیر باشه عدم برنامه ریزی و حمایت مسئولان شهرداری و نهادهای حمایتی از اونا منجر به تخصیر ه !
دوست من ، شاید ما هم روزی دستفروشی بشیم که به فروش تکه تکه های تعلق خاطره هاش دسته میزنه شاید فردا ما جای اونا باشیم و اونا جای ما .شاید ...
فردا هر اتفاقی بیفته چیزی از وظیفه ما نسبت به هم نوع و هموطن هامون کم نمیکنه . حالا میخواد این انجام وظیفه در لباس یه شهردار یه مامور یه کارگر و حتا تنها یه شهروند جلوه کنه !
=-=-=
موضوع جالبی برای بحث بود !

شاد باشی
س ا ج د

سلام دوست عزیز..
به خوبی شما دوستان گرامی .
کاملا با شما موافقم . اما همین جنسهایی که اینها می فروشند اگه از خود بازاریها بخرید شاید دوبرابر یا چند برابر قیمت برات بفروشند . اما چون این دستفروشان جای مناسبی برای کاسبی ندارند و دستفروشی سیار دارند پس با قیمت کمتر برای خریداران عرضه می کنند . در صورتیکه مغازه دار بابت یک تی شرت حق بیمه حق کرابه مغازه حق حمل و نقل و ....چیزهایی دیگر را بر همین تی شرت اضافه میکند و بفروش می رساند .
دستفروش که حتی سایبان سر ندارد که هم خود و جنسهایش را در مقابل گرما و سرما و ایام بارندگی ...و غیره محافظت کند پس چرا باید قیمت جنسهایش را چندین برابر بفروشد .

بله گرچه چهره شهر را خدشه دار میکنه و زیبایی های آن را داغون اما همیشه با خودم بارها فکر کرده ام چرا کشوریکه دارای سرمایه های سرشار طبیعی است باید از فقر و نداری رنجور باشه؟
این خواست و اراده از کجا نشات گرفته که اینگونه تار و پود بخش مهمی از جامعه بر اثر نداری و ضعف اقتصادی بی رمق و از هم گسیخته گشته است؟!
باز هم با شما موافقم و این قاعده را خیلی باور دارم که صعود از صفر با تلاش همراه است و در مقابل احتمال سقوط هر صعودی جایز است .!

همه ما در قبال همدیگر مسولیتها داریم.....کاش اونایی که این مسولیت را فراموش کردند یک بار دیگه بیاد بیارن ...

تشکر از نظر لطف شما ..
شاد و موفق باشید

کسی منو دوست نداره شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:14 ق.ظ

سلام
به نظر مه هم ای دست فروش کمی انصافشو بیشترن
موفق بشی

سلام دوست
کاش عملکرد مسولین نیز منصفانه بود .
تشکر از حضورتان ..
شاد باشید

انبا میناب شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:41 ب.ظ http://www.ambaminow.blogfa.com

سلام و نخسته خانم گل

مطلب جامع و جای بحث زیادی دارد

همان طور که ذکر شد شاید در میناب شاهد فعالیت های بیشتر آنها خواهیم شد که برای درآمد مصرف روزانه خود بارها روانه بازار می شوند تا آخر شب با شکمی گرسنه باقی نمانند..
بارها شاهد این قضایا شدیم که شهرداری چنین افرادی را جمع آوری کرده ....
این افراد امکان خرید یک مغازه را ندارند تا بتوانند امرار معاش کنند و از این طریق مصرف روزانه خود را به دست می آورند.. پس بهتر است به یک مکان مناسب انتقال یابند که هم از نظر نظافت شهر بهتر می شود و هم از دید توریستهای خارجی که برای دیدن به این مکانها سفر می کنند و هم برای خودشان که هر دفعه شهرداری مجبور به جمع آوریشان نباشد..

شاد و موفق باشی دادای گلم

سلام و نخسته سمیره خانم ..
تشکر از حضورتون ..
کاش به جای این برخورد مجازاتی و قضایی یک برخورد دیگه بود . بجای مجازات اینها بفکر راه حل برای بکار گرفتن این توانمندیها بودند و با ایجاد امکانات بهتر دستفروشی سیار را به یک بازار کوچک سنتی تبدیل می کردند همانند اکثر کشورهای جهان .

دستفروشی بهتر از هزاران کار خلاف دیگه است ...گناه که نیست جرم هم نیست ...

شاد باشید

بلوچی شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:32 ب.ظ http://www.parparook.blogsky.com

سلام
باز هم باز گویی مشکلی دیگر و ناهنجاری دیگر از زبان شما
البته این معضل به اینجا خلاصه نمیشه و خاصه بیشتر کشورهای جهان سوم هستش که با توجه به شرایط فرهنگی حاکم برمنطقه شون به صور مختلف نمود پیدا می کنه ....
با توجه به ثروت مادی و غنای فرهنگی سرزمین ما حداقل نباید به این شکل شاهد باشیم و این هم مدیریت و مسئولیت پذیری مجریان رو می طلبه. که متاسفانه به محض شنیدن ثروت یاد جیبهای گل و گشاد و عریض و طویل بعضی ها زنده میشه... و غنای فرهگیمون رو هم که سالهاست چالش کردیم
ممنون از تو و احساس مسئولیتت در قبال اینجور مسایل

سلام روح الله عزیز...
می نویسم تا نشان دهم که این‌ها آن نیست که می گویند و *باید* باشد . می‌نویسم تا بدانند که هنوز هستند کسانی که یاور حقیقت‌ها وزیبایی‌های جهانند.

با گفته شما موافقم . دستفروشی پدیده‌ای مختص ایران نیست. در کشور بزرگی مانند فرانسه این موضوع را می توان محسوس کرد اما آن‌ها توانسته‌اند با اختصاص فضاهای خاص این پدیده را سامان‌دهی کنند. مثلا در کنار رودخانه یسن نقاشانی دیده می‌شوند که روی زمین نشسته‌اند و از همین حرفه کسب درآمد می‌کنند.! اما در مملکت ما سازماندهی و رسیدگی یک مقوله است که در هیچ زمان و مکانی بکار برده نشده است .

اما باور کنید بیش‌تر زنان دستفروش مجبور به انجام این کارند و با هر برخوردی زندگی‌شان تباه می‌شود.
این چنین مشاغل که به سرعت در حال وسعت و پراکندگی است آیا راهکارهایی برای کاهش پراندگی در نظر گرفته آیا عدالت اجتماعی رعایت شده ؟
آیا اینان شایسته ترحم نیستند؟! چرا این بدبختها توی جامعه ما مجازات میشن ؟ در حالی که از سر اراده خود بدنبال چنین سر نوشتی نبودند؟!! در حالی که مفسدان واقعی در پناه ثروتی که از حلقوم همان فقرا بدست آوردند سرومرو گنده در این مملکت جولان میکنند؟!!
حـال بـایـد انـدیشید، با سرمایه و درآمد کلان کشور ٬ دولت در جعبه برنامه ریزی خود راه حلهای مناسب را برای این اقشار و کاهش توسع دستفروشی در نظر گرفته است ؟ !
نمی دونم این فقر چیه که اینهمه انسان را حقیر و ذلیل میکنه؟

تشکر از حضور شما ..
شاد و موفق باشید

شازده خانوم شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:18 ب.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

آخی........برقه...یادش به خیر.چند سال در سفری که داشتم از بندر یکی خریدم.
ببینم هنوز چتربازها هستند؟؟

سلام شازده خانم
وقتی با ذکر خیر و خاطرات شیرینی و بیاد ماندنی که از هرمزگان می نویسی به خودم فخر می ورزم ...

چیزهای عتیقه انتخاب می کنی ...

تا زمانیکه وضع این قشر بلاتکلیف بماند اینها هم هستن ...

تشکر از حضور گرمتون
شاد باشید..

سید مجید شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:30 ب.ظ http://neveshte.blogsky.com

سلام
سال نو شما مبارک

سلام
متشکرم از حضورتان ...ایامت با موفقیت و سلامتی توام باشه .

همشهری در غربت شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:31 ب.ظ

باعرض سلام و ارادت
خسته نباشی هرمزگانی
مطلب ارزنده و قابل بحثی نوشتی .تا به حال فکر کردی ریشه فقر و معضلات اجتماعی و این خواست و اراده از کجا نشات گرفته که اینگونه تار و پود بخش مهمی از جامعه بر اثر نداری و ضعف اقتصادی بی رمق و از هم گسیخته گشته است؟!
چرا باید کسانی تو این مملکت مملو از ثروت و نعمت حتی برای تهیه نان شب با مرگ و هزاران خطر و مشکل دست و پنجه نرم کنند؟! و برخی آنقدر در ناز و نعمت غرقند که سردر گم در امور دنیوی خودند!!

سلام همشهری ..
نخسته ...
جامعه بی رحمه!؟ هیچ وقت عضو و وصله عفونت زده و بیمار خود را به جای مجازات مداوا نمیکنه؟
این عبارت رو از زمانیکه کدک بودم تا کنون می شنوم ...!بنی آدم اعضای یکدیگرند ...

که در آفرینش زیک گوهرند
چو عضوی بدرد آورد روزگار
دگر عضوها را نماند قرار

با این عبارت همه ما این سوال از از خود می پرسیم که عدالت اجتماعی عاری از تبعیض وجود داره ؟ بنظر من اگه داشت که این قشر گریزان نبوند و ماوای داشتند برای بهتر زیستن ..

تشکر از حضور شما ..
شاد و موفق باشید

محمد ذاکری شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:15 ب.ظ

سلام بانوی هرمزگانی
نخسته دادا .
نمی دونم چرا آدم وقتی فقیر میشه،خوبی هاش هم حقیر میشه اما کسیکه زور داره یا زر داره،هنر می بینند عیباشو، حرف حسابی میشنوند چرنداشو!
اگه حمایت می شدند وضع بهتری داشتن امروز مجبور نمی شدند سرما و گرما رو تحمل کنن تا چند تومانی پول با فروش اجناسشون گیرشون بیاد . سرمایه ناچیزی که داشتن میدن به خرید این جنسها که معلوم نیست مامور کی بیاد و جنسها گرفته بشه و اینها هم جنس هم پولشون بباد رفته !
گفته شما کاملا درسته اگه حمایت می شدند یک مکان مناسبی داشتن هم بیمه می شدند هم اینکه مطمن بودن از کارشون . به امید چنین روزی .
دستت درد نکنه عالی بود .
موفق باشی


سلام ‌همشهری عزیز
شما هم نخسته ..
سپاسگذارم از حضورت .
وقتی این قبیل مرد و زن را می بینیم که بانشاط و توانمندند، چرا باید به عناصری ضعیف،محزون و مایوس مبدل شوند ؟
باید برای حل این معضلات ریشه‌یابی کرد و تا اقتصاد ما محیط مناسبی را برای کسب و کار این افراد فراهم نکند برخورد قهری و قضایی فایده‌ای نداره . جمع کردن وسایل این دستفروشان توسط ماموران شهرداری یک حل موقتی بشمار میره ..چند روز بعد باز می بینی جای دیگه بساط فروش پهن کردن . پس باید راه حل مناسب را یافت ... توانمندیهای این قشر را بکار بگیرند و از وسعت و پراکندگی این معضل جلوگیری بشه . در اخیر این قشر دزدی که نمی کنند ! یک نوع کار و تلاش با انگیزه خودشون ..

شاد باشید

آسمون ریسمون شنبه 17 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ب.ظ

سلام بنگری عزیز

موضوعات انتخابی شما همیشه زنده و بروز هست این راز موفقیت شماست

متاسفانه در لابلای دستفروشان افراد های سود جوی هستند که مواد مخدر سی دی های مبتذل قرص و اسپری های خطرناک عرضه می کنند انها را باید چکار کرد

سلام و خسته نباشید...
سپاسگذارم از نظر لطف شما ...
راز موفقیت من حضور دوستان عزیزی همانند شماست که همیشه با نظرات گرمتان مرا مشوق نوشتن از چنین معضلاتی می کنید.

به نکته جالبی اشاره فرمودید ...درست هستند کسانی که در لابه لای دست فروشی اقدام به فروش اجناس ممنوعه می کنند اما باور بفرمایید چنین افرادی بیشتر اوقات سبب قطع رزق دیگر دستفروشان بوده اند که با تلاش و زحمت خود همیشه خواهان یک زندگی دور از مشکلات بوده اند . اما همیشه بین ادمهای خوب آدمهای بد هم خواهیم دید ...

این چنین افراد که اجناس ممنوعه می فروشند لایق مجازاتند نه افراد بی گناه که به دار قضاوت کشیده می شوند !!

تشکر از حضور شما ...
شاد و موفق باشید..

پیام بزرگمهر یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:58 ق.ظ http://www.payam-bozorgmehr.blogsky.com

سلام...
متاسفانه ایجاد لایه های اجتماعی متفاوت در اثر بی عدالتی اقتصادی سبب شده بازار متمولین با فقرا از هم مجزا شده باشد...اکثر خریداران این بازارها افراد با سطوح اقتصادی متوسط و ضعیف هستند(به جز مسافرین)..و افراد ثروتمند خود را بی نیاز از خرید اجناس دستفروشی با مارکهای غیر معروف و غیراورجینال می دانند..شکافهای عمیق اجتماعی سبب وجود قشرهای مختلف اجتماعی با برخوردها و تفکرات متفاوت و گاها متناقض می شود که بعضا کاستیهای خود را ریشه در برخورد بد قشر دیگر می دانند..و این خود بدایت یک نهایت حزن انگیز است که با گسیختگی اتحاد انسانها و انسانیت می انجامد...و آغازی برای نابسامانیهای بعدی...

سلام آقای بزرگمهر ..
خسته نباشید ..
کاملا به اصل قضیه اشاره فرمودید ...نابرابری و تبعیض و عدم وجود عدالت ...
همین قشر ضعیف ...چرا باید ضغیف نگه داشته باشد ؟ مگر قدرت کار کردن ندارند ؟ اگر نداشتند که گرمای شدید را تحمل نمی کردند برای یافتن یک لقمه نان حلال برای فرزندان خویش .
درست گفتید .... یک شخص مرفه هرگز از دستفروشان خریداری نمی کند چون به شخصیت والا و بزرگی و عزتش لطمه می خورد ! اما همین اجناس دستفروشان در سنترهای و بازارهای مجلل چون ویترین جالب و مکان مزینی دارند با دوبرابر قیمت حاضر است خریداری کند !
خوب همه دوست دارند از مارکهای معروف و کیفیت و نوعیت بهتری خریداری کنند بستگی به خود اون شخص دارد مختار است .
اما مسولین چرا شانه خود را در قبال این دستفروشان خالی می کنند؟ آیا چون اجناس اینها دارای مارک معروفی نیست نباید به اینها اهمیت داده شود ؟ ایجاد یک جای مناسب برای اکتساب رزق ضرری به منافع اقتصادی ندارد ... شما فرمودید که مسافران این اجناس را می خرند پس جذب مسافران و گردشگران برای ورود به شهر و خرید از این چنین بازارهایی منفعت را بهمراه دارد .
اما برادر گرامی ... مسولین اعم از شهرداری شورا بجای دستگیری دستفروشان سیار به فکر راه حلهای مناسبتری باشند و نگذارند که این معضل به معضلات دیگر تبدیل شود . انحرافهای اجتماعی ..نابهنجاریها ...و و و

ممنونم از حضور همیشگی شما .
شاد و موفق باشید

ابراهیم منصفی یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:17 ق.ظ

سلام حسن سعی اکنم انشالله حتما بیام ولی خدا بکنت مثل نمایشگاه عکسون شما نبشتن که مه هندم و کسی نهستره و مجبور بودم با چراغ قوه ی موبایل تماشا بکنم عکسون شوخی اکردنم تقصر خودم هستره که وقت خوبی انتخاب نمکردره به دیدن عکس هون شما موفق بشی حسن جان

آقای منصفی ...!!!
فکر کنم اشتباه وارد جاده بودی ...!!!
اما ...خوبن که هندی ایجا از هر درد و غمی از هر خاشی و خوشحالی و هر موفقیتی هم انویسیم ...
شاد بشی

جغد بندری یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:09 ق.ظ http://joghd11.blogsky.com/

سلام.
خواندنیه ...دخت

یه عده زیر بارونه بی پوشه و چکو چکو
یه عده گرم خوو خاش زیر ملافه و پتو

یه عده تو همی زمون ا گشنگی حلاک ابن
یه عده از زور خاشی عاشق سینه چاک ابن

درود بنگری...

سلام و نخسته ...
تشکر از لطف شما ...


نا امید مبی فخیرون روز ما اتات یه سالی ...

شما هم موفق و شاد بشین

چوک سورو یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:29 ق.ظ http://suru.blogsky.com

با سلام ونه خسته خدمت دخت عزیز

پدیده دستفروشی به این شکلش که ما در استان هرمزگان می بینیم فقط مربوط به ایران و کشورهای جهان سومی می باشد کشورهای که به نبروی کار اهمیت چندانی نمیدهند بعلت کسرت نیروی کار . در کشورهای صنعتی و نیمه صنعتی هم ما شاهد بازاهای محلی هستیم که توسط شهردای محل اداره می گردد و یا محل ان از طرف شهرداری تعین شده است ، این نوع بارار در اکثر کشورهای اروپای شاهد هستینم در المان اطراف یا داخل شهرهای بزرگ ، روزهای شنبه بازار مکاره رو به راه است ، در هلند هر شهر یک بازار دستفروشی دارد که روزهای مختلف در مکانهای مختلف که توسط شهرداری تعین شده ، دستفروشان بدون ترس از مامورین شهرداری به کار وکاسبی می پردازند و بابت ابن کار مبلغ ناچیزی هم به شهرداری می دهند .
در اکثر کشورهای اسیایی ما شاهد بازار دستفروشان هستیم در شهر های بزرگ تایلند بازارهای دستفروشی هستند که شبها از ساعت ۷ شب تا پاسی از نیمه شب فعال می باشند وبه نایت بازار (بازار شب ) معروفند ، تمامی این بازارها اکثرا زیر نظر شهرداری یا شورای دستفروشان سازماندهی شده است . خود این بازارها بصورت محلی برای جذب توریست تبدیل شده .
اما در بندر عباس گویا شهرداری وظایف دیگری دارد. مشکل دستفروشان ، مشکل چاله های خیابانی ، مشکل فاضلاب شهر و ........ مربوط به شهرداری نیست !
-اکثر زنان دستفروش در بندر عباس یا میناب زنان بومی هستند که برای لقمه نانی در گرمای ۴۵ درجه مجبور به دستفروشی هستند . در صورتی که دولت با پرداخت وام های کم بهره بصورت ( میکرو کردیت ) و تعین مکانی مناسب ، خدمت بزرگی میتواند به این زنان بکند ولی گویا در این استان کسی دلش به حال مردم بومی نه سوخته است انها باید در گرمای ۴۵ - ۴۷ درجه سوزند و بسازند .

دخت عزیز موفق بشی .

سلام تقدیم شما بزرگوار ...
کاملا صحیح فرمودید . شما از کشورهای اروپایی و آسیایی بیان نمودید ..اگر به کشورهای خلیج کوچک مانند بحرین امارات عمان و کویت و و بنگریم دستفروشان را خواهیم دید اما نه به شکل و شمایل دستفروشان هرمزگان یا کل شهرهای ایران . برای این قبیل افراد بازارچه های کوچک سنتی فراهم نموده اند با بهترین تجهیزات از سکیوریتی (گارد امنیتی) گرفته تا بیمه و سایبان و هزاران چیز دیگه . حتی دولت با ساختن مغازه های کوچک با کرایه بسیار نا چیز این قشر را تشویق می کند برای ارایه و تقدیم صنایع دستی و وسایل سنتی دیگر . می دونین چرا چون در رده اول به جلب توریست و جاذبه گردشگری اهمیت می دهند دوم به زیبایی کشور و شهریشان . شما باور بفرمایید این بازارچه های سنتی چقدر مشتریان خارجی و داخلی به خودشان جذب کرده اند و چقدر از این بازارچه ها خرید و فروش می شود که شاید در مولها و سنترهای بزرگ همچنین خرید و فروشی را شاهد نباشیم . و در کنار این بازارچه مکانی برای ارایه صنایع دستی سنتی و احیای سنت قدیمی این کشورها می بینیم . شما حالا فرض بفرمایید چقدر به این قشر کمک خواهد شد و تا چه اندازه اقتصاد گردشگری این کشورها بالاست ...
ایران ما از اینها هیچ کمتر ندارند برعکس توانمندیهای کشور ما که همان نیروی کار اعم از زن و مرد کافیست...

گفته شما کاملا بجاست ..که با پرداخت وام کم بهره می توانند زن و مرد دستفروش را از این فرار و گریز و گاهی وقتها از بسی انحرافها نجات بدهند ..
گویا مسولین آفتاب ۴۷ تا ۵۰ درجه بر سرشان نتابیده گویی سرتا پایشان از عرق خیس نشده . چون نشده احساس مسولیت نمی کنند ...

واقعا تلاش این مردمان برای یک لقمه نان حلال جای تقدیر داره . فقیر هم از کیسه و عرق پیشانی خودشان غنی هستند نه از کیسه و جیب دولت ...

تشکر از اینکه همیشه افتخار میدین و به کلبه من سر می زنید ..

شاد و موفق باشید

چوک بندرعباس یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:08 ب.ظ http://bander-abbas.blogfa.com

سلام دادا...
به یه معضل بزرگی توی استان اشاره اتکردن.
مه هم با شما موافقم...
به نظر مه شهرداری ایکه که به فکر جمع کردن ایی دستفروشونن اگه یکم هم به فکر جا و مکان مناسب برای ایی قشر از جامعه ببوو دگه باعث نابوو ایی همه مشکل بوجود بیاد...
ایی قشر از جامعه هم باید از یه راه بتوند نون شوو خو دربیارد...
امیدوارم هر چه زودته مشکل ایی عزیزون حل بشت...
شاد و سرزنده بشی دادا...

سلام و نخسته کاکا عزیز...
رسیدگی و ساماندهی به ای نوع دستفروشی یه نوع حمایت از قشر ضعیف اتونه بشت ...
ایشو که با سرمایه خوشو مشغول ای کارن ..تنها نیاز به یه جای آمن و مطمئن شو هستن که از سوانح دور بشن و در صورت رخ دادن یه حادثه ای ایشو حد اقل بتونن باحق بیمه بودنشون سرمایه از دست رفته براشون بربگردت ...
در ثانی یه جای تفریحی دیدنی و سنتی اتونت بشت مثل بیشتره کشورون دورو بر ..
به امید چنین روزی...
متشکرم از حضور گرمت ..
شاد و موفق بشی

کافه عکس یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:29 ب.ظ http://fotokade.blogfa.com

بدینوسیله از جنابعالی دعوت میشود تا در افتتاحیه کافه عکس حضور بعمل رسانید.
با تشکر
شازده خانوم

سلام شازده خانم عزیز ...
ممنونم از دعوتنامه زیبات ...
دیده شد بسیار جالب ..و تا انتهای جاده منتظرم بمان ...
شاد و موفق باشید

تازه‌وارد یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:44 ب.ظ http://tazevared.blogsky.com

این مناظر قشنگن اگه جای مناسبی بساط کرده باشن ! اگه شهر شلوغ باشه و اینام پیله اصلا لذت بخش نیست ! قبوله ؟

سلام ...
کاملا با هر دو قسمت نوشته ات موافقم ..
تشکر از حضورت ..
شاد باشید

بندرعباسی یکشنبه 18 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:05 ب.ظ

سلام دادا و نخسته
جالب هسته دستت درد نکنت .

سلام ..
نخسته شما ..
ممنونم از نظر لطفت و حضور زیبات..
بد قول !!
یادت بشت !!

میهن پرست دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:11 ب.ظ

درود و سپاس فراوان
نگو حقیقت را یافته ام ، بگو ، حقیقتی را یافته ام .
یکی از معضلات و مشکلاتی که باعث ناراحتی همشهریان عزیز گردیده معضل دستفروشان فعال در سطح شهر است باشد که با یک نرخ غیر قابل پیش بینی روز به روز افزایش می یابند . آیا مسئولان برای رسیدگی به این معضل اقدامات جدی انجام داده اند ؟

سلام و خسته نباشید جناب .
دستفروشی تنها راه درآمد دست فروشان در وضعیت فعلی جامعه است و قطعا یا بطور حتمی این مشاغل کاذب بهتر از روی آوردن به کارهای خلاف است. اما دستفروشها باید در مکانهای مشخص مشغول بکار و از نظر کیفیت و قیمت بر کار آنها هم نظارت بشود ... در غیر اینصورت که همگی ما شاهد این هرج و مرج و نابسامانی هستیم . مغایرت نرخها ..آلودگی محیط ...نا امنی ..ترافیک بی رویه و غیره باعث می شود که این معضل هم برای کشور و هم برای خود افراد نابهنجاریهای را بدنبال داشته باشد .
تشکر از حضور گرم شما ...
شاد و موفق باشید..

زهرا مظلومی دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:23 ب.ظ

سلام خانم گرامی
مطلب جامع و کلی بروز کردی معضل دستفروشی و علت این معضل بیکاری، کمی درآمد و شرایط نامطلوب اقتصادی از جمله عوامل گسترش روزافزون پدیده دستفروشی در شهر هستند .
با آغاز نوروز و افزایش تقاضای مردم برای خرید کالاهای مورد نیاز، بازار دستفروشها در این ایام رونق خاصی گرفته بطوریکه پیاده رو خیابانهای شهر مملو از بساط دستفروشان شده بود و ترافیک خود شهر و گستردگی دستفروشان کلا چهره شهر را منقلب کرده بود . امیدواریم که مسولان به این معضل بشکل جدی تری عمل کنند .
کوشا و موفق باشی

سلام بانوی عزیز ..
نخسته مهربان خانوم ..
با شما موافقم . در ایام نوروز بساط اینها گسترده تر می شود .از جمله عواملی که شما ذکر فرمودید پس دستفروشی بهتر از کارهای خلاف دیگر است . اما بنظر من خود این دستفروشان از این معضل ابراز نارضایتی دارند اما چکار کنند مجبورند . و اگر با برخی از این دستفروشان برخورد کردید حتما این را برایتان خواهند گفت که امیدوارند مسئولین حداقل مکان مناسبی را در شهر برای عرضه اجناسشان تدارک ببینند .

ممنونم از تشریف فرمایی...و شرمنده اخلاق و روح زیبای شما در طی چند روز گذشته ...

شاد و موفق باشید..

پیام بزرگمهر دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:00 ب.ظ http://www.payam-bozogmehr.blogsky.com

باز هم سلام دوست گرامی...
با خواندن نظرات دوستان نکاتی یادم آمد که شاید گفتنش بد نباشد...
همانطور که می بینیم افراد زیادی از فرط بی پولی و بی شغلی رو به دست فروشی می آورند..اینها کسانی هستند که سرمایه خرید مغازه را ندارند...اما بدانیم دستفروشی به عنوان یک شغل دائمی لطمه زیادی به ساختار اقتصادی کشور می زند...اکثر دستفروشان در بازار های بندرعباس را جوانان بیکار شهرستانی و روستاهای اطراف بندرعباس و همچنین افغانی ها تشکیل می دهند که اگر نیروی این جوانان به جای دستفروشی صرف تولید و ساخت و کشاورزی شود سهم مهمی را در اقتصاد کلان استان به خود اختصاص می دهد...یکی از معضلات تسهیلات به دستفروشان،خروج جوانان از روستاها به سمت شهر برای دستفروشی به جای کشاورزی و تولید است.. و اینجاست که ضربه شدیدی به صنایع کشاورزی و تولیدی کشور وارد می شود...البته در مورد بازار میناب باید بگویم به این صورت نیست..زیرا بازار دستفروشان میناب را همین روستاییانی تشکیل می دهند که محصولات تولید شده خودشان(صنایع دستی و کشاورزی) در روستاها و کشور را برای فروش عرضه می کنن که باعث رونق منطقه میشود...اما بازار دستفروشی بندر محل فروش اجناس چینی است..دولت باید از بازارهایی مثل دستفروشان میناب حمایت کند اما حمایت بازار دستفروشی بندر که اکثر فروشندگان آن حتی افغانی می باشند هیچ نتیجه ای جز کشیده شدن روستاییان به شهر و ایجاد محله های فقیر نشین و زاغه نشین ندارد..
ما باید از دولت به جای درخواست دادن تسهیلات به دستفروشان،درخواست ایجاد زمینه های شغلهای زیر بنایی و پایه مثل کشاورزی و تولید را داشته باشیم...هر چند زمینه های کشاورزی در کل کشور بسیار مساعد است ولی اطلاع رسانی ضعیف رسانه ها مردم را بر این امر واقف نکرده ...اما دیگر انسانها هم راحت طلب شده اند و تن به مشاغل سخت نمی دهند...می دانم عده ای هم هستند که تنها راه امرار معاششان همین دستفروشیست،اما حرف بنده کلی بود ..امیدوارم با باالا رفتن سطح آگاهی و همچنین ایجاد پایگاههایی برای اخذ اطلاعات و تسهیلات بهتر از دولت،مشاغل کاذب کاسته شده و همه رو به سوی مشاغل زیر بنایی بکنند که همانا درآمد بهتری عایدشان خواهد شد و در رشد اقتصادی کشور نیز نقش آفرین می شوند..

سلام مجدد تقدیمتون ...
نخسته ...

از دقت و ملاحظه شما سپاسگذارم ...
راجب معضل درستفروشی ...بیکاری و عوارض آن بسیار مفصل نوشتی . ممنونم .

گرچه شما کاملا توضیح دادید و جایی برای توضیح یا نوشتن خودم نمی بینم اما در پی نوشت شما فقط به چند نکته اشاره می کنم .
بیکاری ام الفساد تمام معضلات ایران است . دولت بجای سوق دادن سرمایه کشور به صنایعی چون نفت و گاز... پتروشیمی و صنایع نظامی باید به پروژه‌های اشتغال‌زایی و کارآفرینی توجهی جدی تر کند.

ارتقای کیفیت آموزش توسط دستگاههای آموزش و پروش الزامی است . برخی تحصیل‌کردگان دانشگاهی بدون اینکه دانش و مهارت کیفی به دست بیاورند به خیل بیکاران پر توقع می‌پیوندند در نتیجه عواقب وخیم گریبانگر این قشر خواهد شد و معضلاتی بر معضلات سابق افزوده می شود .
در کل مشکل فقط با حرف حل نمی شود ٬ رسانه ها نیز می توانند با پیگیری سخنان مسولین نقش موثری را در جامعه داشته باشند . زیرا در این برهه زمانی تنها گفتن حرف های قشنگ برای مردم جذابیت ندارد زیرا اگر امید به آینده ، هدف ، امنیت روحی ، روانی ، اجتماعی وجود نداشته باشد، هیچ سخنی در این خصوص نمی تواند تاثیرگذار باشه .

چنین مشاغل کاذبی شغل و درآمد ثابتی ببار نخواهد آورد ٬ همانطور که اشاره نمودید دولت باید نیروی کار را به مشاغل دیگر تشویق کند ..مشاغلی که تولید و عرضه هر دو را دارا باشد ..مانند کشاورزی یک نمونه بارز است .

شاد و موفق باشید..

بندرجاسک-فرزاد بادروج دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:01 ب.ظ http://www.jaski.ir

سلام.
یه چیزایی هم باید مد نظر داشته باشیم که این افراد دستفروش دوست دارند به روش سنتی اجناس خود را بفروشند.کنار وسایلاشون دراز بکشن و قلیونی بکشن و بگن و بخندن و نزدیک هم باشن ولی اگر بازاری برایشان درست کنیم دیگه نمی تونن کنار هم بان و دراز بکشن و...
در مورد مسائل بهداشتی هم با اینکه احترام خیلی خاصی برای این قشر قائلم ولی نمیشه به سبزیجات و ... که می فروشند اعتماد کرد و دونست که واقعا بهداشتین.
اگه میخوان بازاری برایشان درست بشه با مشورت خود این افراد مسن باشه.نمیگم که بیان تمام ساختما و طراحیش را به نظر دستفرشوان درست کنند ولی مشورت با کسانی که چندین ساله این کار را می کنند هم بد نیست.
مخوفق باشی

سلام آقای بادروج ...
بله به نکته پنهانی اشاره فرمودید ... اصلا کنار هم دیگر بودن یک صفای دیگری داره ...اما میشه تو همین بازارچه سنتی همدیگه رو ببینن حالا چه اول بازار باشن چه آخرش ..هر روز میتونن همدیگه رو ببینن . تازه اونجا گردهمایی بهتره ..بجز یک چیز که بینشون نباید باشه ! کلیون ..آخه بازارچه رو به آتش می کشن که هیچ بوی تنباک آدمو خفه میکنه (لبخند) .

کاملا با شما موافقم ...سبزیجات و ماهیها هیچکدومش بهداشتی نیست این مگسهای دور و بر ماهی رو ببینین ! طفلی ماهی دیگه مبدل شده به یه خر مگس (لبخند) .

بله..مشورت که لازمه اما کی تو این دور و زمونه با ادم فقیر مشورت میکنه !

در کل اونچه می خواستم بیان کنم همین بود که جای مناسب برای دستفروشان باعث ایجاد امنیت ..باعث رعایت کردن نکات بهداشتی ...باعث نظافت ..و باعث ایجاد بیمه و حمایت از سرمایه این قشر خواهد شد .

آرزومه یه روز ببینم تو استانمون هر شهر یکه که باشه .. یک بازارچه ی سنتی به سبک قدیم طراحی شده و ساخته شده و ووووو

تشکر از حضور شما ...
شاد و موفق باشید..

بهارین دوشنبه 19 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:46 ب.ظ http://baharin.blogsky.com

سلام دوست عزیزم
در مورد این مطلب باید بگم این مردم هم به هر حال بر اساس نیازشون رو به این مشاغل اوردن...ولی به قول شما باید مسئولین فکری کنن تا هم این افراد از هم پراکنده نباشن و مردم بدونن که دقیقا باید از کدوم قسمت خرید کنن و هم چهره شهر و نازیبا نکنن...به هر حال اگر مسئولین فکری کنن به حالشون شاید در آمد بیشتری هم به غیر از بخور نمیری نصیبشون بشه و بتونن شغلشون و قانونی کنن!!!

سلام بهارین عزیز..
دستفروشان با فروش ارزان اجناس خود هر چند که موجب رضایت برخی شهروندان را جلب می کنند، اما در صورت عرضه اجناس غیر مرغوب به علت نداشتن جا و مکان مشخص می توانند باعث تضییع حقوق مصرف کنندگان نیز باشند .مسلوین باید مکانی را برای ساماندهی دستفروشان مشخص کنند تا آنها هم بتوانند از این طریق کسب درآمد کنند و حرفه آنها برای شهر و شهروندان مشکلی به وجود نیاورد.
در کل کار دستفروشان خلاف شرع که نیست، پس چرا باید دایم در ترس و هراس باشند که شهرداری همین حداقل سرمایه زندگی شون را ببرد؟!
به گفته شما کارشون قانونی باشد هم معضل بیکاری و معضلات دیگر ریشه کن می شود و هم اینکه ایجاد بازارچه و مکان مناسبی برای رونق اقتصادی - تفریحی- تجاری خواهد شد .

تشکر از حضور با صفای شما ..
شاد و موفق باشید

سیاوش کاویان سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:22 ق.ظ http://mby.blogfa.com

با درود وتبریک مجدد سال نو:
مانند همه گزارشا تتان بسیار خواندنی و دلنشین بود.
ممنونم از حضور گرم و نظر ارزشمندتان.
شاد شاد باشید.

سلام جناب دکتر ...
همچنین شما ...
تشکر از لطف همیشگی شما ....
قدومتون مایه افتخاره ..
شاد و موفق باشید

مهرگان سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:17 ق.ظ http://bandarmehr.blogfa.com

سلام
نخسته
حضرات مسئولین اگر در گذشته کاری کردن و کاری بکنند اول جیب خودشونو در نظر میگیرن . مکانهای نامناسب برای دست فروشی اما مناسب برای... گرفتن اجاره برای یه سایبان فکسنی و...

راستی توپ تنیس و توپ فوتبال رو با هم اشتباهی نگرفتی؟؟؟

موفق باشی و پایدار
یا حق

سلام تقدیم مهرگان عزیز..
نخسته شما ..خاش هندی..
گویا در ایجاد طرح بازاچه سنتی برای دستفروشان درآمد کلانی عاید بزرگان نخواهد شد ! لهذا تا کنون اقدام جدی صورت نگرفته . ولیکن با بردن سرمایه ناچیز دستفروشان و مقدارکی عوارض مخالفت از اینها گرفتن بهتر از عملی کردن این طرح است !
پس اندر خم این ره می توان گفت :دولت را فاقد توانایی لازم در حل معضلات اجتماعی می دانیم و از حل مشکلات توسط دولت ناامید باید شد .... نشد !!! (لبخند) .

بالای دیپلم طنز می نویسی من حده ...حدم زیر دیپلمه !! :(

تشکر از حضورت..
شاد و موفق باشید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 20 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:34 ب.ظ

سلام . افزایش نرخ بیکاری بهمراه بودن آسیب های اجتماعی /فقر /دختران فراری/ بچه های خیابانی/ که متاسفانه این مساله در بسیاری از موارد به اعمالی نظیر دزدی / آدمکشی /آدم ربایی /فساد اخلاقی /و ... در جامعه منجر می شود. به عبارت دیگر بیکاری /منشا تمام فسادها در جامعه است . تحسین به مطلب قابل بحث و تامل .

قصد جسارت ندارم شاید با خواندن پاره گراف دوم نوشته شما کامنت من را تایید نکنی/ اما در یکی از وبلاگها / حالا چرا نگویم کدام وبلاگ/ وبلاگ دخت کنگ/ کامنتی از بیننده آن وبلاگ خواندم راجب حذف لینک وبلاگ شما در وبلاگ دخت سورو ! و بهم خوردن رابطه دوستی بیش از حد شما!

یاد نوشته کتاب زهیر از پائولو کوئلیو افتادم / دوست واقعی کسی است که موقع پیشامدهای خوب کنار آدم است،کسی که کنار ما بالا و پایین می پرد و به خاطر موفقیتهای ما شادی می کند./
/دوست کاذب کسی است که با آن قیافه ی غمگین و آن همدردی فقط در لحظه های سختی ظاهر می شود و در واقع مشکلات ما تسلایی است برای زندگی نکبت بار خویش ./

خداییش دلم به حالت میسوزه باورت شده قصه عالیحضرت وبلاگ نویسا/ و شهربانو از کار افتاده / تا حاشیه قصر عالیحضرت /ولی حق داری باور کرده باشی!/
===================

پاسخ :

سلام باغستانی ! اگر این حقیقت باشد !

اینکه نظر لطف داشتید و به اینجا تشریف آوردید و در مطلب نوشته شده نظرتون را ارایه فرمودید سپاسگذارم .

و اما کامنت شما خارج از بحث مطلب وبلاگ ...

قسمتی از کامنتت رو تایید کردم که دیگران با خوندن کامنت بی ربط شما بدونن که تو این دنیا دخالت دادن بیجا به حریم خصوصی و زندگی شخصی افراد یک جسارت که خود شما به آن اعتراف کردی هست یک نوع بیماری روانی یا بقولی دیگه ...کم داشتن است !

تهمتهای بیجا و خارج از موضوع و تحقیرهای بیموردی که نوشته بودی اینجا نذاشتم چون واقعا میدونم تو لحظه ای که می نوشتی نیاز به استراحت عقلی و روانی داشتی !

در ضمن شما ادعا دارید که کتب فلاسفه غرب رو می خونید ....و طبق اون چیزایی نقاشی میکنی !
کاش کتب فلاسفه ی ادبی می خوندی حداقل با تشریفات و پروتوکول آشنا می شدی !!!

برای من حذف لینک اضافه لینک مهم نیست ! چرا برای تو مهمه !

[ بدون نام ] چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:32 ق.ظ http://http://mahibali.blogsky.com/

بعد از این که نشست حیاط ( واشکافی حیات فرهنگی هنری هرمزگان ) بدون حضور خودم برگزار شد خب خیلی طبیعیه که من به فکر یه نشست دیگه باشم . خب اینجوری بود که وقتی احمد کارگران پیشنهاد پیاده روی دور جزیره هرمز رو مطرح کرد من هم قضیه رو قاپیدم . نشست میتونه توی یه فضای صمیمی تر از صندلی های چوبی فرهنگسرای طوبی اتفاق بی افته بلکه هم افاقه کنه و به جای جدل کردن بتونیم درباره کارهای همدیگه گپ بزنیم . پس اگر علاقمند به پیاده روی دور جزیره هرمز و همچنین حضور در نشست نیمه شب هستید میتوانیم همدیگر را ساعت چهار عصر پنجشنبه ۲۲ فروردین در قلعه پرتقالیهای جزیره هرمز ملاقات کنیم ساعت حرکت درست ساعت پنج عصرخواهد بود. ضمنا توصیه میکنم برای اینکه از پیاده روی لذت ببرین شام و تنقلات سبک وزنی با خودتان بیاورید .

سلام و خسته نباشید ...

ایده بسیار موفقی میتونه باشه . هر چی فضا صمیمی تر باشه گپ و گفتگو صریحتر و صمیمانه تر میشود و همچنین طرز تفکر و سنجیدن عقل...آسانتر و با فرهنگ فکری همدگیه بیشتر آشنا خواهیم شد .

تحسین به این ایده ی چندگانه زیبا ...

سپاسگذارم از دعوت شما برای حضور در این گردهمایی آزاد و امیدوارم این سعادت را داشته باشم .

شاد و موفق باشید ..

برگ آخر چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:57 ق.ظ http://last-card.blogsky

درود دخت هرمزگانی
معضل دستفروشی تهران دقیقا مترو تهران را دیدی؟! اصلن قابله مقایسه با معضل شهرهای هرمزگان نیست ! مثه یک باند مافیا میمونن !
باز ازت تشکر می کنم مطلب قابل بحثی بود .
شاد زی

سلام دوست عزیز ..
میشه حدس زد که تهران به عنوان بزرگ‌ترین و پرجمعیت‌ترین شهر ایران حتما از این قاعده مستثنا نیست !
تشکر از حضور شما ..
شاد و موفق باشید

همسفر چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:12 ق.ظ

سلام سرکار خانم

امیدوارم بعد از آن حادثه تصادف بیشتر مراقب خودتان باشی . بهترینها را برایت آرزو میکنم .

با نظرتان موافقم . بحث معضل دستفروشان سیار یک بحث اجتماعی و اقتصادی میتواند باشد . زنان که بیشتر در این عرصه فعالیت دارند بنظر می آید یکی از مهم‌ترین مشکلاتی که زنان در اشتغال با آن مواجه هستند، نبود فرصت‌های شغلی مناسب برای زنانی است که تحصیلات یا تخصص چندانی ندارند و به خاطر شرایط زندگی مجبور به ورود به بازار کار هستند. این زنان معمولا به فکر فروشندگی می‌افتند که البته دشواری‌هایی هم دارد. به نظر می‌رسد ایجاد فرصت‌های شغلی مناسب، اهدای وام و تسهیلات کارآفرینی و فراهم نمودن امکانات آموزشی برای این دسته از زنان ضرورت داشته باشد. اما این یک هدف بلندمدت است.

همانطور که ذکر کردید برای سامان‌دهی به وضعیت فروشندگان سیار، ایجاد بازارچه‌های دائمی و تعبیه مناطقی برای استقرار آنها می‌تواند راهگشا باشد.

موفق باشی

سلام اقای مقدمی فرد..
خسته نباشید ..
صدمه دیدن یک تجربه است ...و از این تجربه باید چیزها آموخت . کلی مراقبم . همیشه مدیون محبت و لطف شما هستم .

و اما بحث اصلی ... چه باید کرد؟ حمایت دولت از این گروه باید جهت‌دهی و سازماندهی مناسب و منسجم‌تری پیدا کند .

سپاسگذارم از تشریف فرمایی..
موفق باشید

کرگین چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:05 ق.ظ

سلام و نخسته دادا
معضل دستفروشی در مقابل معضل دردسر آفرینی انرژی هسته ای خیلی ناچیزن !
احمدوو خیلی خاش گپ شازده ! اتدی ! (گل)
شاد بشی

سلام جناب ...
نخسته شما ..
ها والله راست اتگفت ...
خسته امتکه ! چند دفه بگم الو الو الو ...
خیلی خاش هندی ..
موفق بشی ...

همیشه غم پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:11 ق.ظ http://0003626.blogfa.com

سلام داداش من امید از خوزستان میخواستم ببینم کجایی هستی فقط اینو برام سند کن براتم ارزوی موفقیت میکنم

سلام کاکا امید ...
دادای تو از عنوان وبلاگش مشخصه .....کجاییه !
برای تو هم بهترینها را ارزومندم .

اسی یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:01 ق.ظ http://www.hajati.ir

سلام
خوشحال شدم

سلام ...
همچنین از تشریف فرمایی شما خوشحال شدم ..

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد