جفـا از تـو و بـخشـش از مـن ..!!

 

  

هر روز صبح قبل از اینکه تو طلوع کنى٬

من به استقبالت در کنار این چهار چوب

پنجره نشسته ام.

 

طلوع آرام آرامت را نظاره میکنم ...

صافى آسمان و روشنایى محیط را

تماشا میکنم...

 

نمى دانم ..نمى دانم ...

چرا باید حدس بزنم طلوع تو ٬

روشن بخش دلم است ..

و احساسم می گوید با طلوع مجدد تو

وجود مملو از رویا و دلتنگى ام گویى دمى تازه میکشد.!

 

 

 

 

                                                                              

حدس و حس من نیازی به طلوع روشن داشتند..

گمان می بردم طلوع تو ٬....

طلوع خورشید انتخابی صحیح است ..

چه می دانستم سهم من از طلوع تو...

آه ...و حسرت و افسوس خواهد بود .. !

 

 

و اما ... با غروب خورشید ...

باز دلگیر ...باز شب تار ...باز همان دیوارهای سرد ..

باز همان تنهایی سرد کشنده ...

وقتى توی این چهار گوش اتاقک سرد و خموشم٬

نه...بلکه تار و مبهمم ٬که حتى تنهایى از من گریزان است !

با سردی حس و نفسم ، با برودت جسمم ...که همانند سردى

عطوفت و احساس تو ست ...             

هر لحظه نواى صدای دروغین تو وجودم را سردتر و سردتر می کند ..

هر دم که نفس می کشم به خود صدها بار نفــــــرین میکنم ...!! 

 

  

آه ...

 

آه ، که دلم  انیس و جلیس کی شد!..

آه ٬ که ‌نا گفته هاى دلم در هیچ بحری جا نمی گیرد..

 

چقدر آدم دلتنگ مى شود !

چقدر آدم دلگیر مى شود!

چقدر من انسان باید لایق این همه جفا باشم !

چقدر باید معنی ذات انسان برات مبهم باشه! 

چرا باید من انسان زاده باشم برای یک لحظه نیاز ... !!

 

 

به تعداد قطره های اشک چشمهایم ...

که زمان و مکانی برای چکیدن نمی شناسند!

به همان اندازه تو را می بخشمت ...

اینقدر مهربان و مهربان و مهربان می مانم و آنهمه می بخشمت ...

تا یادت بماند با من مهربان چه ها که نکردی !

 

می بخشمت !  و خدایی هست ...

  

پ.ن : نقاشی از ایمان مالکی

 

 

 

نظرات 32 + ارسال نظر
یاسمین چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:35 ب.ظ http://rue.blogsky.com

سلام
اول از همه سال نورو بهت تبریک میگم و واست سالی پر از شادی آرزومندم
دوم اینکه دوست خیلی خوبی برای من هستی چون همیشه به یادم هستی و سر میزنی
خانم گل یه خواهشی دارم ازت و اون اینکه همین الان که این کامنتو می خونی از ته دلت واسم دعا کنی مشکلم حل شه
دیگه دارم دق میکنم
دلت شاد
در ضمن مطلب بالا بی نظیر بود مخصوصا اون آخرش

سلام یاسمین عزیزم...
بازگشت مجددت منو خوشحال کرد...
سال نو شما هم همراه با شادی و موفقیت باشه .
تشکر از این همه محبت و لطف ... خوبی از خود شماست .
خودت میدونی همیشه آرزومه مشکلاتت حل بشه ...همین کار رو هم میکنم اما کاش خدا دعای منو در حقت مستجاب کنه ..آمین .

خدا نکنه خانومی ....

ممنونم ...این دل پاره پاره بسی ناگفته ها واسه گفتن داره اما گاه گاهی باید جایی ..مکانی اونا رو خالی کرد (لبخند) .

غمهات کوتاه ...
فدات

سهیل چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 05:46 ب.ظ

چقدر جانانه و صادقانه نوشتی!
کیه اون که قدر تو رو نمیدونه!(گل گل گل)

سلام سهیل عزیز ..
خوبی ؟
ممنونم از چنین برداشتی ...
باورت میشه ...باغبون !
ممنونم از حضورت ..
شاد باشی

کسی منو دوست نداره چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:08 ب.ظ

سلام
زیبا و.......................................

سلام ..نخسته ...

کاش ادامشو می نوشتی آخه با این نقطه چینا ..گذاشتی من تو فکر برم چی میخواستی بنویسی که ننوشتی ! (لبخند) .

تشکر از حضورتون..
شاد باشی

علی چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:24 ب.ظ http://hormoz65.blogfa.com

سلام دادا
در رابطه با اینکه تو نظرات وبلاگم ادنوشته همه شعرو از خودومن یا نه هنوز به اونجا نرسیدم که بخوام شعر از کسی دیگه بدزدم وبنویسم چون همچین کسی که ای کار اکن شوات بی خودش مطرح بکن واگه ای طور هسته مثل بقیه با اسم وفامیل خودم منوشت.
نه دادا حدوف معرفی استان وبندرن حالا حر طوری راحتی اتونی فکر بکنی
از اینکه هندی وسر هم ادزه متشکرم.
یا حق

سلام و نخسته کاکا ...

مه سوالم پس امگفت ! (لبخند)...
معرفی استان کار بسیار جالب و جای قدر دانی و تحسین ایهستن .

تشکر از حضورت ..
شاد بشی

تازه وارد چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:00 ب.ظ http://tazevared.blogsky.com

منظورت از تابلو خورشید خیالی و ساخت ذهن بچه القای احساس همین مطلبه که نوشتی ؟

سلام
تابلو نقاشی شاید خیلی از معانی دیگه رو در بر داره . اما اونچه که من احساس کردم و بذهنم رسید این بود که نوشتم .
تشکراز حضورت .
شاد باشید..

نهنگ چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 08:11 ب.ظ http://www.nahang.blogsky.com

ta be hal deghat tokerden ke tamam rozon ba sobh shoro abot

سلام..
شکی امنین ...
اما هر صبح تازه روشنایی طلوع خورشید یک اندازه نابو !
تشکر از حضورت...
شاد بشی

بانوی ماه چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:57 ب.ظ

سلام بنگری جان
خوبی؟
زود خسته شدی ل.ب.خ.ن.د
همه بلاها از دس مهربونی و ساده بودنمونه هی خطا میکنه و ما میخشیم هی باز اشتباه هی ما باز ببخشیم همین بخششهای متکرر خودش یه نقطعه ضعفه . بخشایش بنظر من مرز داره یه حدود مشخصی . موافقی گلی ؟
جونه من یه وقتی اخم نکنی آآآ
زیبا نوشتی .................. موفق باشی

سلام ماه بانو ...

ممنونتم ...به لطف شما .
از باورها فقط !
میدونی خدا بهترین نعمت مهربونی ....سادگی ... رو به بعضی از آدما داده ...و به بعضی خشونت و ریا !
انسان مهربون و رحیم همیشه می بخشه ! چه قلبی داده خدا به این آدما ... ولی در اخیر بخشش بزرگ رو باید از خدا خواست . ما می بخشیم و می سپاریم به خدا ...

موافقم ماهکم ..

تشکر از نظر لطفت ..
موفق باشید

شب بلورین چهارشنبه 21 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:19 ب.ظ

سلام گلم .
قسمت آخر زیبا بود .
طلوع خورشید روشنایی میاره غروبش دلتنگی . اما چرا فکر میکنی طلوع خورشید انتخاب صحیحت نبوده ؟
حس یک امر جدای از حدس هست پس اون لحظه که تو منتظر طلوع بودی حدس نبوده حس تو بوده . حس تو را وادار کرده که طلوع رو انتخاب کنی . تو می دونستی طلوع خورشید ثابت تا آخر وقت نمی مونه ! درسته . اینجا رفتی برای انتخاب گزینه ی دوم همون شب تار . ! باز شب رو سرد و بی احساس دیدی ! باز همون حس بهت داد که شب نمی تونه دل تار و غمگین تو رو روشن کنه . درسته !
باید یک طلوعی را انتخاب می کردی که هم در روشنایی هم در تاریکی یار و همدم تو می شد .! وقتی هم طلوع هم تو به همدیگه نیاز داشتین .
ولی باور کن خیلی مهربونی چون می تونی ببخشی . بخشیدن یک موهبتیه که همه این رو ندارن و نمی تونن بخشاینده باشند . البته بخشاینده بزرگ اون خداست .

متن زیبایی از نوع خاص خودش بود .

{به تعداد قطره های اشک چشمهایم ...

که زمان و مکانی برای چکیدن نمی شناسند! }

موفق باشی گلم - گل


سلام ..و خسته نباشی..
هر یک از ما به طلوع روشن نیازمندیم . تا با این روشنایی تاریکیهای زندگی رو روشن کنیم . شاید بعد از مدتی پی می بریم که این طلوع آن طلوعی نیست که بتونه سردی و تاری زندگی رو روشن کنه .
خوب انسان بعضی از وقتها در انتخاب بسیاری از چیزها خطا میکنه که بعد از مدتی متوجه میشه انتخابش دقیق نبوده .

اصلا تو چیزی فهمیدی من چی گفتم ...(لبخند) ...

بله ...بخشش یه موهبتین که خدا به همه کس نادیت (حلن ) .

احساس عابر ... ! گرچه چکیدن اشک رو در هر زمان و مکانی دوست ندارم اما هیچوقت نتونستم جلو فرو ریختنش رو بگیرم . این نقطه ضعفه منه ...

همچنین تو ...لووت شاد و قلبت صاف

پیام بزرگمهر پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:39 ق.ظ http://www.payam-bozorgmehr.blogsky.com

سلام خواهر گرامی...نمی دانم چرا با خواندن این پست حس غریبی پیدا کردم...نوشته هایتان کمی پریشان بود ..و از دل...شاید تکیه بر دیوارهای ترک خورده و بی ستون یک نارفیق که با دست زدن بر آن،دیوار فرو ریخته و سقفش نیز بر سرمان خراب می شود...پس تکیه بر هر دیواری خطاست...ستونی بیاب استوار....آرزوی شادی همه انسانهای دنیا آرزوی من است..بالاخص دوستانی مثل شما..

سلام آقای بزرگمهر ..
در کل نوشته من یک نوشته عمومی بود ...این چیزی هست که در زندگی روزمره بهش برمی خوریم چه مرد چه زن از این قاعده بی مهری کم عطوفتی و وو و در امان نیستند . این پریشانی شامل حال من ..شما و دیگران شاید باشد . هدف خاصی از این نوشته نداشتم . اما خودم یک احساس زیبایی از این نوشته داشتم !

و اما ما انسانها همیشه توقعات بیجا داریم . دوست داریم اخلاق فرد مقابل همانند اخلاق ما باشد. شاید برخی از افراد بیش از حد مهربان و ساده هستند و همین سادگی و مهربانی بجای منفعت به ضررشان تموم میشه.
و همیشه اشخاص مهربان بخشنده ترند ...چون کاری دیگه از دستشون بر نمی یاد بجز بخشیدن ...و سپردن گناه طرف مقابل یا جفا و ستم طرف مقابل به خداوند بزرگ .

گفته شما کاملا درسته .... ستون محکم برای تکیه دادن بسیار ضروریست ...

تشکر از حضور شما ..
امیدوارم زندگی شادی داشته باشید
موفق باشید..

علیرضا پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:55 ق.ظ http://rain-stars.blogsky.com

دیوانه باش تا غمت دیگران خورند///عاقل مباش تا غم دیگران خوری
دیوانه را ز محبت توان کرد رام///مارا محبت است که دیوانه میکند
...
شاد باشین و همیشه موفق
ممنون که سر زدین و نظر دادین

سلام ...
تشکر از متن زیبات..
خواهش میکنم ووو
شما هم موفق باشید

فرزین پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:36 ق.ظ http://farzin72.blogsky.com

سلام عزیز خوبی؟
شعرت زیباست ولی...تکرار طلوع از زیبایی شعرت کاسته است.طلوع خودش روشن است دیگه لازم نیس بگی طلوع روشن.شب هم که تاره اونم لازم نیس بگی شب تار یا تاریک.
بقول سهراب بگذار باران خود باران باشد.از دسته واژه های کلیشه ایی بپرهیز. سعی کن تو چیزبگو که کس نگفته باشه. یعنی ابداع و تازگی شرط اول شعره.خیال و استعاره هم فراموش نکن.
من امروز تا ساعت ۲ بعداظهر آپم
سربلند باشید

سلام شاعر گرامی ...
تشکر از ملاحظه و دقت شما ...
این نقطه رو برای نوشته های بعدی بذهنم می سپارم .

حتما ...اینها رو هم بخاطر می سپارم .

ممنونم ....حتما فرصت باشه میام .

شاد و موفق باشید

هپلی پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:41 ق.ظ http://happali.blogsky.com

سلام همسایه

ممنون از اینکه سر زدی

سلام ...
خواهش میکنم ..
همچنین از حضور شما سپاسگذارم .
موفق باشی

جغد بندری پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:11 ب.ظ http://joghd11.blogsky.com/

سلام. متن جونیه

چه سرنوشت غم انگیزی
.
.
.
.
.
.
که کرم کوچک ابریشم
.
.
.
.
.
تمام عمر قفس میبافت
.
.
.
.
.
.
.
ولی به فکر پریدن بود.

درود

سلام همشهری ..
نخسته کاکا ...

عجب ! کرم ابریشم .... کوچولو ....!! اینم مثه منه ...

آه ....از این روزگار ...

تشکر از حضورت
شاد و موفق باشی

انبا میناب پنج‌شنبه 22 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 04:12 ب.ظ http://www.ambaminow.blogfa.com

گفتی که تو را شوم مدار اندیشه
دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه
کو صبر و چه دل کانچه دلش می خوانند
یک قطره خون است و هزار اندیشه
.
.
.

سلام دحت مینووو

واوووو رومانتیک ... زیبا هسته . ممنونتم

تشکر از حضورت ..
همیشه لووت خندون ...

پاپیون جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:24 ق.ظ http://papilonking.blogfa.com/

سلام دوست من
از اینکه اومدی خیلی خوشحالم
بابت تاخیر در اومدنم عذر می خوام

آپت بسیار زیبا و دوست داشتنی بود مرسی که خبرم کردی


دلم گرفته از آدمایی که میگن دوستت دارم اما معنیش رو نمیدونن،از ادمایی که میخوان ماله اونا باشی اما خودشون ماله تو نیستن،از اونایی که زیر بارون برات میمیرن و وقتی افتاب میشه همه چیز یادشون میره
بازم منتظرم
تا بعد................

سلام پاپیون عزیز ...
خواهش میکنم ....

از نظر لطفتون ممنونم ....

بله ...آدمایی که براشون میشی یک وسیله یک هدف و یک نیاز . همین ....

تشکر از حضورت ..
شاد باشید

afshin, germany جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 01:48 ق.ظ http://rooidad.blogfa.com

[گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل] [گل]

ز شیرشتر خوردن و سوسمار

عرب را به جائی رسیده است کار

که تاج کیان را کند آرزو

تفو باد

بر چرخ گردون،

تفو

ز تازی ستمکارتر دیو نیست

یزدان پرستان، از این دیو بباید گریخت .... [گل] [گل] [گل] سر نمیزنی؟

سلام افشین ...

حتما خدمت میرسم ...

فائزه جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:00 ب.ظ http://www.myrealylife.blogsky.com/

سلام گلم
چقدر زیبا بود
لذت بردیم
مثل همیشه
:)

سلام فائزه خانم ...
لطف دارین خانومی ..
شاد باشید

محسن جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:17 ب.ظ http://tanz68.blogfa.com

___*##########*
__*##############
__################
_##################_________*#####*
__##################_____*##########
__##################___*#############
___#################*_###############*
____#################################*
______###############################
_______#############################
________*##########ilove #############
__________#########you#############
___________*#####################
____________*##################
_____________*###############
_______________#############
________________##########
________________*#######*
_________________######
__________________####
__________________###
___________________#

آپ کردم خوشحال می شم اگه مثل همیشه

سر بزنی

منتظر حضور پر مهرت هستم...

حتما خدمت میرسم ..

هرمزنو جمعه 23 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:16 ب.ظ http://hurmuz.blogsky.com

خواهر خوبم سلام
این نوشته حس خوب یک شعر را داشت تخیل سیالی که در آن شناور بود و صمیمیتی که متن را بسیار دوست داشتنی کرده بود ...پیروز باشید

سلام استاد گرامی ...

نظر شما مایه خشنودی و افتخاره...

سپاسگذارم از حضورتان
موفق باشید

تازه وارد شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:17 ق.ظ http://tazevared.blogsky.com

نخندیا !
بنگری یعنی چی ؟

ندانستن هرگز خنده دار نیست ..

النگو ...

پدربزرگ شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:42 ق.ظ

سعی مکن بر ضد جریان باد آب‌دهن اندازی(نیچه)

وقتی برای حل‌کردن یک مسئله دو راه موجود باشد، من همیشه به راه سوم متوسل می‌شوم !!! ( نیـــچه )

هرمز شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 07:59 ق.ظ

دوستان می گویند این ها را برای خانم پوردریایی نوشته اید به قول پیام تکیه بر هر دیوار ترک خورده ای خطاست
راستی چرا خانم پوردریایی لینک شما را حذف کرد؟
موفق و پیروز باشید

دوستان شما ! بیخود کرده اند از زیان من شعر بگویند !

چرا حذف کرده ؟!!! چون یک سرگرمی باشه ... یک مشغولیت ذهنی باشه برای ابلهانی مانند شما که از فرط بیکاری سر به هر کوتوکی می زنی و مع مع کنان سراغ علف می گردی !

چوک سورو شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 06:48 ب.ظ http://suru.blogsky.com

با سلام خدمت دخت گرامی

در بوق و کرنا کرده اند که خورشید مرده است و دیگر طلوعی نباید انتظار کشید .

یاوه گویان می خواهند شب را ابدی جلوه دهند ! اما من طلوع را می بینم و باور دارم .

سلام بزرگوار ...

خسته نباشید ..

کاملا ...صحیح ..

من هم حاضرم برای طلوعی مجدد و زیبا که همراه با امید است ..تا صبح به انتظارش بیدار بمانم !

گرچه هنوز امید من با طلوع خورشید براورده نشده ...اما هرگز امید را در شب جستجو نکرده ام !

تشکر از حضور شما ..

طناز شنبه 24 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 10:08 ب.ظ http://nazkhanum.blogsky.com

سلام دوستم...

شعر خیلی خیلی قشنگی بود...خوشحالم که اینقدر مهربونی که میبخشی...

سلام طناز مهربونم ...

لطفت همیشه منو شرمنده میکنه ...

مراقب خودت باش

مهلا یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:42 ق.ظ http://www.mehla65.blogfa.com

سلام عزیز
شعرواقعاْ زیبایی بود...میدونی کجای شعرت وبیشترپسندیدم؟آخرش که میگه«می بخشمت وخدایی هست»
مثل همیشه موفق باشی
راستی بروزم خوشحال میشم بیای
یاحق

سلام مهلا خانم گل ...

تشکر از لطف و نظر زیبای همیشگیت ...

بله ...ما می بخشیم ...و اگر حقی باشد خدا او بالا بالاهاست .

حتما خدمت میرسم ..
موفق باشید

سکوت شبانه یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:11 ق.ظ http://sokot-e-shabane.blogsky.com/

همواره از پشت سر می شنوم
که گردونه بالدار زمان
شتابان نزدیک می شود

سلام دوست عزیز ...

شاید یک خبر بیش نباشد !

روشنک یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 12:14 ب.ظ http://azeshgh.blogsky.com

سلام عزیز...
تصویر عالی بود! چقدر قابل لمس بود آن خورشیدک گچی!
هر روز صبح قبل از اینکه تو طلوع کنى٬
من به استقبالت در کنار این چهار چوب
پنجره نشسته ام....
شاد باشی و خوش

سلام روشنک عزیز...
کاش می تونستم تمام احساسم رو بادیدن این نقاشی و نگاه این بچه به خورشید گچی ابراز کنم ..اما تا اونجاییکه تونستم از احساسم گفتم .....

تشکر از تشریف فرمایی..
شاد و موفق باشید

محسن یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:35 ب.ظ http://tanz68.blogfa.com

___________**__**_____* __________

___________***_*__*_____* _________

__________****_____**___****** ____

_________*****______**_*______** __

________*****_______**________*_**

________*****_______*_______* _____

________******_____*_______* ______

_________******____*______* _______

__________********_______* ________

__***_________**______** __________

*******__________** _______________

_*******_________* ________________

__******_________*_* ______________

___***___*_______** _______________

___________*_____*__* _____________

_______****_*___* _________________

_____******__*_** _________________

____*******___** __________________

____*****______* __________________

____**_________* __________________

_____*_________* __________________

_____________*_* __________________

______________** __________________

______________*

سلام دوست گلم

آپ کردما
منتظر حضور پر مهرتون هستم

سلام ...
ممنونم از اینکه همیشه باخبرم میکنی ..
حتما خدمت میرسم ..

بلوچی یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 02:59 ب.ظ http://www.parparook.blogsky.com

بیچه... نتنوشت ! (لبخند)

شازده خانوم یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 03:13 ب.ظ http://shazdekhanoom.blogsky.com

نقاشی های ایمان ملکی فوق العادس.
جقدر خوب کاری کردی که توی پی نوشت آدرس سایتشوگذاشتی.

سلام شازده عزیز ...

اولین بار کارهاشو تو یک مجله خارجی دیدم ...خیلی دوست داشتم کارهای متوع دیگش رو هم ببینم . که تو یکی از کشورهای خلیج کارشو دیدم فوق العاده زیبا ...

خواهش میکنم ...

تشکر از حضورتون
شاد باشید..

هرمز یکشنبه 25 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 11:18 ب.ظ

تا دیروز که قربان صدقه هم می رفتید حالا وب لاگ ایشان کوتوک علف شد؟

تو که سر از هر کوتوکی واسه علف می گردی ...خوب بخون دقت کن میدونی من چی نوشتم .

در ضمن ما هنوز قربون و صدقه هم می گردیم شاید تو از قافله عقبی دوستی ما فراتر از دنیای وبلاگه ..اینم واسه اپ دیدت کردن اطلاعاتت گفتم .

خبرنگار خودمان چهارشنبه 28 فروردین‌ماه سال 1387 ساعت 09:38 ق.ظ http://avaynakhl.blogsky.com

آفرین به ایمان مالکی.
میخواستم اجازه بگیرم که عکس بچه رو نقاشی کنم اما اشتباه کرده بودم عکس نبود. نقاشی بود .باز هم آفرین به ایمان مالکی

سلام و خسته نباشید..
کارهاش فوقع العاده زیبا ....من شخصا از دیدن نقاشیهای ایشون بسیار لذت میبرم ...
تشکر از حضورتان..
موفق باشید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد