چهِ اُمیدُنِ مَحالى

  

عُمرت اَ بیست سال وا سَر بو

وا یَه دُنیا بى خیالى

چه لطیفَه مِثلِ بارُون

اِز خیالِ تیرهَ خالى 

 

یَکرو یَک دُنیایى تَستَه

وا هِزار اُمید سادهَ

تو خیالِت غایَهْ خُوء

بَى خُو صَد وَعدَه تَدادَه

شُو و تِرسِ اَسبِ بى سَر 

 

تو کَسودَنگـُنِ بازیگیر

تو کُلودَنگـُن تَگردى

وا هواىِ چوکٍ بَنجیر

چه خَوش هَستَه بَندِر اُنروز

وَقتى کِه هَفت سالِت هَستهَ 

 

وا تَمومِ کوچکى خُو

هَر یَه دُنیا مالِت هَستَه

شُو و وا گپ گلازِنگ

تانِشت و تا گٍفتَه سینگـُو  

 

شُوقِ دیدِنِ پریزاد

اِیگفتَه اَز چشمُونِت خُو

حِسِ پاکٍ اَولین عِشق

تُو حُلولِ قَلبِ گرمِت

اَولین تَکوُن سینَه ت  

 

اَولین اِحساسِ شَرمِت

کاش مِثِ اُن سالُن خَوش

سَر مَکِه وا بى خیالى

کاشکه بازَم چوک مَبودَه 

 

چهِ اُمیدُنِ مَحالى 

چهِ اُمیدُنِ مَحالى

                                       (ترانه هاى کوچک عبدى – گزیده بومى سروده هاى عبدالرحمان محب)  

 

عبدالرحمان محب در کتاب فوق الذکر نوشته  : این ترانه را در منزل مرحوم ابراهیم منصفى نوشته است و در حضور مرحوم نیز آن را اجرا کرده . وقتى مرحوم منصفى این ترانه را شنید اشک در چشمانش حلقه زد . این ترانه را بسیار دوست داشت . همچنین عبدالرحمان محب این ترانه را در اختتامیه درگذشت مرحوم در سال ۱۳۷۷ بنابه درخواست دوستان آن را مجددا اجرا کرد .  

 

من هم با عبدالرحمان محب هم آواز می شوم و می گویم ...کاش الان چند سال پپش بود و من یک دخت بیست و ... ساله بودم باز هم یکى دیگر از هزاران آرزوى محال محال محال ...   

 

 

پ.ن: تشکر از دوست عزیزم برای اهدا کتاب ترانه های کوچک عبدی و کتاب ماتیسن ! 

 

 

نظرات 35 + ارسال نظر
این موریکس جمعه 1 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:02 ب.ظ

ولی من اصلا آرزوی برگشت به گذشته رو ندارم....اگه قرار باشه مثل همین روال تکرار بشه فایده ای نداره

سلام دوست عزیز..
برای بعضی گذشته بهتر از حال و برای برخی نه گذشته نه حال ..و نه آینده ای که نامعلوم است ...

روح افزا شنبه 2 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:39 ق.ظ http://nimemaah.blogfa.com

محلی نوشتن هم هنر بزرگیه. درود بر دخت هرمزگانی.

سپاسگذارم ...از حضور و اظهار نظر لطفتون

بهشب شنبه 2 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:53 ب.ظ http://behshab.blogsky.com/

مه همون کفتر ارم که عشق بارم وقتی هندوم با خودم شانزده سالمه.(یکی از ترانه های فوق العاده عبدی که توسط مامبولیوا اجرا شد)من عبدی رو دوست دارم خدا

سلام ...
جالب بود ..اطلاع جالبی بود ...
خیلی زیبا اینوشتن ...گپ دل .

آزادی واندیشه شنبه 2 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 06:12 ب.ظ http://azadivaandishe.blogsky.com

سلام ؛

وبلاگ آزادی واندیشه باردیگر بروز شد

منتظرتان هستیم

موفق باشید

سلام
حتما خدمت میرسم ..

احسان رضائی یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:17 ق.ظ http://goojegeno.blogsky.com

سلام چ
عبدی محب شوق برانگیز ترین ترانه سرای هرمزگانیست
به ترانه گلکنی از او نگاهی بیاندازید محال است بشنوی و اشک در چشمانت حلقه نکند

سلام احسان عزیز..
وقتی کتابش رو میخوندم همین رو با خودم گفتم .
ترانه رو باید شنید ...حتما .

شب بلورین یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:40 ق.ظ

میدونی بنگری جان ٬ میون هر پستت یه ترانه هایی از هرمزگان می نویسی هم یادآور خوبی میتونه باشه و هم اینکه بیانگر اصالتت رو نشون میده . هرمزگانی بودنت خیلی مهمه و خیلی زیباست .

سلام و سپاس ..
شکی نیست ... و بودنش افتخار میکنم.

همشهری در غربت یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:50 ق.ظ

دخت هرمزگان سلام
نخسته و کاشکه میل دل حوا نصیب ادم اینابو . جالبن نسل امروز هرمزگان از ترانه ون اصیل هرمزگانی اخونن . گ
هرمزگانی بمونی

سلام همشهری عزیز ..
جالبته اینن که همشهری ما هم دور از استان ولی دل و روح همشهری هنو به هرمزگان و هرمزگانی اتپیدنن .

مه افتخار اکنم به هنر استانم ...

شاد بشی

[ بدون نام ] یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:24 ق.ظ

سلام سوسن خانم .
ترانه زیبایی بود هرجند که خواندن و درک معنی برخی از کلمات برایم دشوار بود اما از آنجاییکه از امید محال و روزهای گذشته در این ترانه نوشته شده حدس زدم باید معانی زیبا و واقعیتی محال از برگشت گذشته و امیدهای برآورده نشده را در ترانه جناب محب دیده شود .
آرزوی محال من اینه که یک روز صبح بیدار شوم و ببینم همه چیزهایی که از آن‌ها متنفرم دیگر وجود ندارند. کسی فقیر نیست. حماقت‌های بشری ناپدید شده‌اند. جنگ، مواد مخدر و یا کودکان آزار دیده، کلمات بی‌معنایی هستند و دنیا جای خوبی برای زندگی است.
ولی هرگز نمیخوام برگردم به چندین سال گذشته آرزو هم نمیکنم ! چون خاطراتی خوب از آن دوران ندارم . تو که واقفی خانومی !

عالی بود . موفق باشی

سلام و خسته نباشید تقدیم حضورتون ...
بله آرزوی محال شما با ظهور .... امکان داره !

کاملا آگاهم ..

تشکر از حضورتون . موفق و موید باشید

حسین یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:29 ق.ظ http://sozlavar.blogfa.com

سلام واقعا تا ثیر گزاره

سلام ...
روحش شاد ابرام

متین یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:52 ق.ظ

سلام خانم عزیز .
نهایت سپاس که گاهی از ترانه های بومی هرمزگان و شاعران این خطه در وبلاگ گرم هرمزگانیت می نویسید.
محب از ترانه های بومی و سنت و فرهنگ هرمزگان سخن گفته از مردمان این سرزمین از زنان و دخترکان جنوبی گرفته تا ارزوهای محال آنها . از فقر ظلم و تبعیض از دیار شرجی با بوی ظلم و بیابانی برهوت که دیگران آن را به این نام می شناسند سخنها گفته که حتی در متن ترانه هایش دیده می شود اما فریاد مظلوم بی صداست .

وا خیالم تو دنیا مه تنها دلپریشنم -
مم فقط که اخرس چشمم همیشه ترن قمیصم -

موفق باشی

سلام جناب متین ..
خسته نباشید ..
سپاسگذارم از تشریف فرمایی . افتخار زیباییست .
کاملا درست فرمودید.. ما هم مثل شما چشمونمون خرصین...فقط خرص ..

شاد و موفق باشید

عروسک یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:26 ب.ظ http://4r00s4k

تنها موندی , تنها خوندی ,
اما باز لبهات گل خندونه
گاهی میخندی مثل غنچه باز
گاهی هم چشمات خیس و گریونه
گاهی توی خلوت گاهی بین جمعی
گاهی پروانه گاهی هم شمعی
ای دیوونه ...... ای دیوونه ......
دیگه غم بسه , چشماتو وا کن
بازم عاشق شو , پاشو غوغا کن......

یاد این تکه آهنگ افتادم در بین تنهایی خودم گاهی وقتی این رو زمزمه میکنم .. برگشت گذشته سخته و دوست دارم برگردم و باز بینی کنم دوباره اشتباهاتم ..!!
موفق باشی هر جا که هستی

سلام
متن فوق العاده زیبایی بود . ممنون
دقیقا ..برای اصلاح اشتباهات کاش میشد برگردیم ! اما اللی فات مات ...

تشکر از حضورت ..شاد و موفق باشی

انبا میناب یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:36 ب.ظ http://www.ambaminow.blogfa.com

سلام و نخسته خانومی
کجایی بابا؟؟!! حسابی درگیری ..چند بار سر زدم نبودی :)
بازم یک تکه زیبا از محب را انتخاب کردی .. من باید اعتراف کنم هر چیزی توی این بلاگت پیدا میشه( البته جز خودت ؛) از مشکلات و معضلات اجتماعی گرفته تا هنر .. و ...
لبهای خندونی داشته باشی

سلام خدمت سمیره عزیز ...
شما هم نخسته !
پروانه شدم عزیزم ...دورت میگشتم اما بیخبری ! (چشمک)

به به چه با احساس نوشتی ... انرژی میدی روحیه گرفتم والله . بنگری رو نمیبینی ؟! سو بد !

متقابلا ...لوت شاد

مگه ناگن دنیا جونن ... یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:41 ب.ظ

چه جور پس آروزی برگشت کنیم .. ما که بدی هر لحظه ها رو محسوس میکنیم ... بازگشتش هم احتمال وقوع بدتر شدن حوادث را داره
شاد باشی با بدون گذشته

ما که جونیش ما ندی...
هست چند سطری از گذشته که برایم بسیار خاطره آور و زیبا هستن و هست چندها سطر از گذشته که با یادشون جریحه دار میشم !

تشکر از حضورتون . موفق باشید

چو ک سورو یکشنبه 3 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:17 ب.ظ http://suru.blogsky.com

سلام دخت عزیز

شعر خشی انتخاب اتکردن ، کارهای بومی محب به دل اچسپت .
با یاد گذشته و خاطرات گذشته لذت می بروم ولی هیچگاره نمی خواهم برگردم به ان دوران ، زیرا هر انچه تاکنون به دست اورده ام از دست می دهم . تمام امیدم به فردا است حتی فردای که نمی دانم چه خواهد بود .

شاد و سربلند بمونی

سلام خدمت بزرگوارم ...
سپاسگذارم از لطف همیشگی شما ...

کاملا صحیح فرمودید ...این تاریکی را تحمل کن، فردا روشن خواهد بود شاید می توان به این جمله امیدوار بود !

سپاس از حضورتون . موفق باشید

رضا دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:47 ق.ظ http://www.donyayeakkasi.blogfa.com

سلام
من آپم.
منتظر نظر شما هستم. راستی اگه می شه منو با چندتا از دوستات آشنا کن. بگو که به وبلاگ من هم سر بزنن حتی 1 نفر.
عجب عکس جالبی. خودت گرفتی؟؟؟

تا بعد[گل][چشمک]

سلام و خسته نباشید ...
متاسفانه تو کار تبلیغات نیستم (لبخند) ...
نه از خودم نیست اما کاش عکاس بودم ...!
حتما خدمت میرسم
موفق باشید

مهدی صابری دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:19 ق.ظ http://lengehkarate.com

سلام...
خسته نباشید...
ممنون به خاطر این پست فوق العاده...
بی نهایت زیبا و تاثیر گذار بود این شعر ...
واقعا یادش بخیر ... افسوس که گذشته دیگه برگشتش محاله... پس قدر الان رو بدونیم که اکنون هم چند صباحی میشود گذشته ای غیر قابل تکرار...
بازم سپاس دخت هرمزگانی...

سلام خدمت شما ...
نخسته ..
واقعا برگشت محاله .
امروز رو بهتر از گذشته داشته باشیم و فردا رو باید دعا کرد از دو فعل ماضی و حال بهتر باشه . ولی خاطرات هر زمان رو همیشه بیاد داشته باشیم ..... و اگر اشتباهاتی در گذشته بوده ...امروز تکرار نشه .

تشکر از تشریف فرمایی ..
شاد و موفق باشید

حبیبی دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 08:34 ق.ظ http://birdwatcher.persianblog.ir

کاشکه بازَم چوک مَبودَه
کاش

سلام و خسته نباشید ...
آرزوی سخت و محال ...اما بازم کاش

یارا جعفری دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:21 ق.ظ

عُمرت اَ بیست سال وا سَر بو

وا یَه دُنیا بى خیالى

سلام گلم . دستت درد نکنت ترانه جالب از محب تاثیر زیادی ایهستن مخصوصا به افرادی مثله ما که از شهر و دیار دور و عمر گذشته ما بی بهار و بی رنگ گذشت یه عالم خاطرات بد از دوران گذشته آرزو ناکنم حالای مه مثله گذشته بشت ارزو ناکنم اینده بگینم که از گذشته و حال بدته بشت فقط ارزو اکنم حالا بمونم !
کربونت

سلام دادای عزیزوم

کاملا حس و درکت اکنم . ادونم چه اگفتنی .... خدا بزرگن و امیدوارم که روز بد ...خاطرات تلخ اتنبشت و همیشه خاطرات تلخ گذشته فقط یک خاطره بشن و غیر تکراری . دل مه وا دردت وا...

کربون همه ی شما ...شاد بشین

بندرعباسی دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:35 ق.ظ

سلام بنگری عزیز
کاش یه بار دیگه زمان به عقب برگشته !
انتخابت زیبا هسته و ترانه عبدالرحمان تاثیر گذار .
کربون کلنچت

سلام کاکا و نخسته ...
برگشتنم محالن محالن !
تشکر از حسن نظرت ...
کی تمون اکنی ...چند سال گذشتن (لبخند)
شاد و موفق بشی

فاطمه داودی دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:50 ق.ظ

سلام سرکار خانم .
احساس کردم هفت سالمه و تازه باهات آشنا شدم هفده ساله شدیم هر کدوم از ما یک مسیری رو انتخاب کردیم بزرگتر شدیم و روزها گذشتند اما من همیشه گذشته رو به حال ترجیح میدم ساده و عفویت گذشته معصومیت و یکدلی گذشته رو در حال نیافتم . یادته
بیت های ترانه محب تاثیر بینهایت خاصی داشت .
موفق و سالم باشی

سلام خانم گرامی.
بله..... خدای من . اینجا و شما ..یعنی گذشته . خوشحالم خانومی .

باهات موافقم ...گذشته با همه خاطرات تلخ و شیرینش اما سادگی و صداقت و پاکی را داشت که الان این صفتها تبدیل شده به ...

(ک.خ) بله اما یه جورایی دیگه (لبخند)

شاد و موفق باشید

حسین دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:18 ب.ظ http://sozlavar

سلام پیش مه هم بدو چکک دلم خوش ابوت

سلام همشهری ..
حتما خدمت ارسم ...
شاد بشی

پ.نون دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 03:16 ب.ظ http://babune.blogsky.com

چه بامزه! یعنی من برا این پستت چیزی ندادم؟ نمی‌شه! آقا این وسط دزد نداشتیم که پیدا کردیم.

ببینم شما که بر دریایین از دزدای دریایی سوماترا اونجا شعبه‌ای چیزی باز نشده؟ :)

من می‌گم آرزوهای محال رو می‌شه به عنوان یه خواب خوش، یه سرگرمی لذت‌بخش پذیرفت و ازش لذت برد.

تو ذهن خلاق هرکس، می‌شه دنیاهای زیبایی خلق کرد و توش زندگی کرد. باهاش برای لحظاتی خوشبخت مطلق بود. اما اگه به شکل خواب خرگوشی در بیاد و توقع ایجاد کنه، خوب مضره و باید آدم بدونه که حسرتشو اگه خوردی باختی!

شعر خیلی قشنگ بود اگرچه همه‌شو طبعا نفهمیدم :)

خوب باشی دوست عزیز.

پ.ن. آدم از بعضی کامنتای دیگران اطلاعات خوبی کسب می‌کنه!

سلام دوست عزیز ...

برگشتیم به عهد دقیانوس ...!!بلا و آفت از کجا نازل شده ؟ از دست دزدان دریایی چلاق و کور و یک چشم در امان نیستیم . کشتی ایرانی که هنوز بلاتکلیف مونده سلطات دریایی هنوز دستوری نداده !

حسرت گاهی از کارهای انجام نداده یا از اشتباهات گذشته اینه که آرزو میکنیم اگه یه بار زمان به عقب برگرده این اشتباهات اون کارای که باید انجام میدادیم و ندادیم رو انجام بدیم ... هرچند میدونیم که برگشت محاله محاله محاله .

تشکر از اظهار نظر لطفتت ...

با پ ن موافقم (لبخند)

شاد و موفق باشید

پ.نون دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 03:17 ب.ظ http://babune.blogsky.com

راستی اینو یادم رفت بگم!

عکس هم بسیار زیبا و هنری و باحال و عمیق و خلاصه جالب بود.هست!

بازم از این عکسا بذار.

سلامی مجدد ...
ممنونم از لطفتون . کاش میشد بدونم عکاسش کی بوده ؟نمیشناسی !؟ آخه با حس عجیبی این عکس رو گرفته ..اون خونه های قدیمی کوچه خلوت ..قدم زدن تو خلوت ٬ نور چراغ کم سو ...اصلا چقدر زیباست ...

وحدانی دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 09:01 ب.ظ http://www.goranaz.blogsky.com/

برای بار 6 ام سلام ( اگه باز اذیت نکنه این نت )

همه انسان ها آرزو و امید محال دارن و یاد روزگارانی میوفتند که دیگه قابل برگشت نیست و تو این شعر بخوبی میشه لمس کرد و تاثیر خوبی روی آدم میزاره
از انتخاب خوب شما سپاس گذار

شاد باشی

سلام برای هر ۶ بار که یک بارش رسیده (لبخند)
و خسته نباشید ...
چقدر موذی شده نت ! چیکارش کردی ؟ :(

خوبه یه لحظاتی از گذشته رو مرور کنیم ...هرچند برگشت به اون زمان محاله اما خاطرات که محو نشدنی هستن.

تشکر از اظهار نظر لطفتون ..
شاد و موفق باشید

hormoz دوشنبه 4 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 11:28 ب.ظ

هوای مکدر «جمال احمد»
درباره روستایی که مردم آن با حضور کارخانه های زیادی درگیرند
http://www.zigzagmag.org/article/default.aspx/671

سلام ...
تشکر از این لینک ...خوانده شد .
اما ببین ما چقدر بیخبریم از اوضاع و احوال استانمون .
شاد و موفق باشید

روح اله بلوچی سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 07:58 ق.ظ http://www.parparook.blogsky.com

غرق یه سری از خاطراتن قدیمی بودیم
دستت درد نکنت
ترانه خیلی جونین .....

سلام روح الله عزیز ...
پرپروک رنگارنگ تو آسمون نهسته چند روزی !
کاملن ...همین حس به آدم دست ادیت .
تشکر اکنم از اظهار نظر لطفتت و خیلی خاش هندی ...

حباب سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:47 ق.ظ http://www.hobaab.mihanblog.com/

برگشت ممکن نیست !
پل برگشت توان وزن ما رو نداره ... (حسین پناهی)

شعر زیبا بود ضمن اینکه امروز را هم دریابیم که دیروز فرداست ... (گل)

سلام حباب عزیز ...
حق با حسین است ...برگشت اینن !

تشکر از اظهار نظر لطفتون . در حسرت دیروز و شوق فردا ...امروز را زیبا ببینیم ...

ممنونم از این گلها ...شاد و موفق باشید

کرگین سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 12:21 ب.ظ

سلام بنگری جان .
دستت درد نکنت خیلی جون هسته رفتیم به دوران گذشته دوران صمیمیت و وفا دوران لنج و تور دوران لو دیریای تیاب دورانی کلموک دورانی که رابطه دادا و کاکا قوم و خیش یعنی همخونی و همدلی معنی هسته . ای یاد باد یاد باد
روح خالو ابرام شاد و کربون قلم جناب محب .
تو هم شاد و شاد بشی دخت

سلام و نخسته .
دورانی ات بودن ...از دریا و موج .
به نکته قوم وخویشاوندن و رابطه ایشو اشاره اتکردن . رابطه از دور به دور ...کاکا و دادا خیلی کم بهم اگینن ...به قول شما عواطف نین !

تشکر از حضور و شاد بشی

ستاره باران سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:22 ب.ظ

سلام دخت هرمزگانی . همه رو نفهمیدم اما آرزوی محال رو فهمیدم . امروز را دوست دارم فردا را بهش فکر نمی کنم .
زیبا بود. موفق باشی

سلام ستاره جانم .
فکر میکردم تا حالا یاد گرفته باشی ؟! خیلی ساده است (لبخند) .
من امروز رو خیلی دوست دارم !
شاد و موفق باشی

بدیس سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:56 ب.ظ http://aask.blogsky.com/

باسلام.خیلی قشنگ بود ٫حس دیگه ایی بهم دست داد .ممنونم.موفق باشی

سلام بدیس عزیز ...
تشکر از لطف شما .
شاد باشید

شبح دریا سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 03:21 ب.ظ

شُوقِ دیدِنِ پریزاد

اِیگفتَه اَز چشمُونِت خُو

حِسِ پاکٍ اَولین عِشق

تُو حُلولِ قَلبِ گرمِت

اَولین تَکوُن سینَه ت

سلام بنگری عزیز .
به انتخاب فوق العاده ات حسادت میکنم . زیبا بود. موفق باشی

سلااام ...
اولا از تشریف فرمایی خوشحالم ...دوما رسیدنتون بخیر .!ارمغان ما ؟
حسن انتخاب را از استادان گرامی به ارث بردیم .
سپاس از اظهار نظر لطفتون.
شاد و موفق باشید

منیژه احمدی سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:09 ب.ظ

سلام خانم .
تاثیر گذار بود اما سروده زیبا از هرمزگانی محب .
روح ابرام هم شاد .
موفق باشی

سلام خانم گرامی . نخسته .
سپاس از حضور و اظهار نظر لطفتون .
شاد و موفق باشید

آشنا سه‌شنبه 5 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:55 ب.ظ

یاد هوند که هرمزگانی ! یا ترانه محب باعث بودن یادت بکردونه !یا سرت وا سنگ ایخوردن!

ترانه محب یادآور خاطرات دیروز بود !
مگه اصالت فراموش شدنیه !
منظورت از سنگ؟!
!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

خاش هندی!

موسا چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 01:21 ق.ظ http://zehneziba.blogsky.com/

سلام
یک انتخاب خوب یک حس خوب را منتقل می کند.

سلام و نخسته کاکا
تشکر اکنم از اظهار نظر لطفتون .
واقعا حس خوبین حداقل بی روزون رفته ..

شاد و موفق بشی

جزیره متروک چهارشنبه 6 آذر‌ماه سال 1387 ساعت 10:32 ق.ظ

پلا نوشتی ، پرت هم نوشتی.
باز رفتی مسافرت ؟!

شوخی بی ربطی بود ! خیلی عالی بود .چی می شد بازم می توانستیم به دوران کودکی برویم .

یادش بخیر !! ۲۲ بهمن بندرعباس توی کوچه زیر درختای گز دم خونه یادتن !! ۴ سالت بود !! نه دخت ۹ سالت بود !! یادت میاد مژگان با موهای ویزویزیش!
راستی اگه وقتی گیرتان آمد یادی از ما بکنی .
امین!

رسیدنت بخیر !

حیف که همه پراکنده شدن ! خیلی دوست دارم مژگان رو ببینم ٬ شهناز٬ فریبا ٬ سمایل ٬ ممد ....یادشون بخیر .

خاش هوندی ...!

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد