هنر و مهارت ...فن و ذوق جرگه محروم

 

 

آنچنان موج افکار او آرام آرام در ذهنش مد و جزر مى کرد که با تمرکزى دقیق هر تکه از پیش هاى (۱) درخت (داز) را با دقت بطور مارپیچ و مشبک (درهم) مى بافت تا در اخیر کپاش(2) مقاوم و زیبایى براى استفاده خود یا براى فروش و یا حتى براى مشارکت در نمایشگاههاى صنایع دستى استان بمعرض نمایش قرار دهد .    

  

 

او با آرامش مطلق همچنان غرق در بافتن کپاش بود که از ورود من به اتاق و سلام و نشستنم در کنارش هیچ متوجه نشد ... این بار کمى بلندتر سلامى مجدد گفتم و گویى حبل(3) افکار(4) آرام و غرق شده اى او را بریدم . او سرش را برگرداند و با لبخندى مهربانانه سلامم را جواب گفت ...او مى دانست چرا در کنارش نشسته ام ...بهمین دلیل قبل از اینکه من چیزی بپرسم گنجی (5) با گویشى آغشته شده از بشکردى و فارسى شکسته حکایتهاى تلخ و شیرین خود و دیگر مردم روستاى بشکرد براى جمع آورى برگهاى درخت داز و پُرک را برایم نقل کرد . آنها براى بدست آوردن اینگونه برگ درختان کمیاب راهى دشتهاى پهناور منطقه بشکرد مى شدند که بصورت گروهى تعدادى از اهالى همان منطقه یا روستا راهى دشتها مى شدند . درخت داز و پُرک(6) یا درختان شیطون(شیطان) که در بشکرد به این نام شناخته مى شوند، درختانى هستند شبیه درخت نخل با برگهایى همانند درخت نخل اما با این فرق که درختان داز و پُرک بى ثمر هستند و اکثر آنها بوته اى شکل هستند یعنى همانند درخت نخل قد برافراشته نیستند . این نوع درختان فقط در منطقه بشکرد رویش دارند و حتى در تمامى حوزه بشکرد دیده نمى شوند . شیب کوه، کمدارک ، بلبل آباد و از جگدان تا بسوى اشکن و تیدر و موردون از این نوع درختها دیده مى شود .    

 

      

               

گنجی یادى از دوران گذشته مى کرد که هنوز منطقه بشکرد وارد مرحله روشنایى نشده بود مردم روستاها براى جمع آورى پیش (برگ درخت داز و پُرک) با الاغ هاى خود هنگام طلوع خورشید با وسایلى مانند داس و غذایى ساده تهیه شده از نان قرصک (7) و مقداری خرما و مشک آب راهى دشتها مى شدند و تا قبل از نشست خورشید مشتى از این پیش ها را بر الاغ ها حمل مى کردند و راهى روستاها مى شدند .  

 

گنجی مى گفت کار ما به اینجا ختم نمى شد بلکه آنها براى بدست آوردن محصولى مقاوم باید پیش هاى جمع آورى شده را بمدت 4 الى 5 روز در آب بخیسانند چون در اینصورت برگها ضخیم تر و مقاوم تر مى شوند و بعد از اینکه از آب بیرون کشیده مى شوند هر برگ را با استفاده از سوزنهایى شبیه قلاب به رشته هاى متعددى در مى آورند (به تعداد 4 رشته یا بیشتر) و بعد از آن شروع به بافتن مى کنند . دلیل اینکه پیش ها را در آب مى خیسانند این است که کپاش بافته شده براى مدت طولانى ترى دوام ییدا خواهد کرد على الخصوص که این کپاش ها کاربرد دیگرى مانند روپوش لهر تکى (8) نیز داشتند پس باید مقاوم و مداوم بماند برای سالیان سال .  

  

جالب اینجا بود که پیش هاى هر دو درخت داز و پُرک آنقدر بهم شبیه بودند که فرق میان آنها را نمى توانستم براحتى تشخیص بدهم و براى خود آنها تشخیص دادنشان از ته برگها بسیار آسان بود ! . نکته دیگر که دانستى تر بود اینکه پیش درخت داز را برای بافتن کپاش استفاده مى کنند چون مقاوم تر و برگهایش مناسب تر است ، و از پیش درخت پیش درخت پُرک براى بافتن سواس، سُند ، کَمَک ، مُشوک ، پَرُند و سُوت و بادزن و غیره  استفاده مى شود (9) .  

 

آنچه از حرفهاى این مادر پیر می توانستم درک کنم این بود که هر چند امروزه بشکرد تا حدودى از زیر خط فقر 180 درجه ای سابق کمى به بالاتر اوج گرفته است! ، و شاهد امکانات بهترى از سابق هستند اما کسانى هستند که با وجود داشتن خانه هاى سنگى هنوز زیر اندازهاى خانه هایشان را با کپاش بشکرد مزین کرده اند و حتى براى پذیرایى میهمانهاى خود هنوز در حیاط هاى خاکى خود کپاش را پهن مى کنند و بر روى کپاش آن قالیچه هاى دستباف بشکردى که از مو و پشم گاو و میش بافته شده است که اصالت یک بشکردى محض را نشان مى دهد فراموش نکرده اند . حتى در کنار خانه هاى سنگى خود یک لهر تکى با همین کپاش های بافته شده ساخته اند و مى توانستم درک کنم که هنوز لذت زندگى کردن در لهر تکى برایشان خوش آیند تر است تا خانه هاى به اصطلاح مدرن . از طرفی هنوز سفارشهاى مردم روستاهاى دیگر براى بافتن کپاش و خرید آن کم نشده است.  اما آنچه که مادر پیر و دیگر مسن های بشکرد از آن نگران و بیم داشتند٬ همان بى توجهى نسل هاى جوان بشکرد به این حرفه و هنر قدیم است که بنظر من شاید گنجی درست مى گفت چون فکر مى کنم هر کدام از صنایع دستى ارتباط خاصى با آداب و رسوم و سنتهاى رایج و شاید اقتصاد و اجتماع هر منطقه داشته باشد . یعنی جزیی از این حرفه ها و مهارت های این منطقه محسوب می شوند و .... 

 

هم اکنون بندرت دیده مى شود که نسل هاى جوان این خطه براى جمع آورى پیش به دشتها بروند اما هنوز هستند پیرانی که در دوران سختى و مشقت زیسته اند علاقه خود را به جمع آورى پیش و بافتن کپاش از دست نداده اند و کماکان کوشش مى کنند که این هنر اجدادى خود را براى همیشه به نحوى زنده نگه دارند .  

 

کپاش بافى منحصراً در کنار صنایع دستى ذکر شده فوق را مى توان بى گمان به عنوان قدیمى ترین صنایع دستى بشکرد نام برد . زیرا از آنجا که پیران این منطقه حکایت ها را در ذهن زنده مى کنند زیر اندازها و روپوش هاى خانه هاى کپرى و همچنین وسایل تهیه شده از برگ درخت داز و پُرک براى سالیان سال گواه بر آن است . طبعاً هر منطقه اى از مناطق ایران صنایع دستى منحصر به خود دارد که مواد اولیه مورد مصرف حصیربافان به نسبت تنوع محیط جغرافیایى و همچنین ذوق و تفنن هر منطقه متنوع است .   

 

 

 

پ.ن ۱: سپاس از آقایان متین٬ احمدی٬ جعفری٬ و خانم گرامی زارعی و سرکار خانم گرامی نصیریان برای برنامه ها و تدارکات ارزشمند .   

پ.ن ۲: اصطلاحات بکار برده شده

(1)     پیش = برگ درخت

(2)     کپاش= زیر انداز یا حصیر

(3)     حبل = بند یا طناب

(4)     افکار = جمع فکر

(5)     گنجی = نام زن در منطقه بشکرد بمعناى زر یا همان گنج . 

(6)     داز و پرک = نام برگ درخت بر حسب نوع

(7)     نان قرصک=نان تنورى گرد مانند با ضخامتى کمتر از نیم سانت .

(8)     لهر تکى = خانه هاى کپرى ساخته شده از کپاش (حصیر ) .

(9)   سواس=دمپایى ، کمک = آبکش سنتى بشکرد که براى صاف کردن گندم- آرد- برنج استفاده مى شد ، مُشوک=جارو ، سوت = براى نگهدارى خرما استفاده مى شد چیزى شبیه سطل هاى مشبک امروزى ، بادزن= وسیله اى براى دمیدن . 

 

 

نظرات 31 + ارسال نظر
حبیبی سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:36 ب.ظ http://birdwatcher.persianblog.ir

چقدر زیباست این بافته های حصیری ولی من از همه بیشتر بادبزنش را دوست دارم و بوی خوشی را که بعد از نمدار کردنش به مشام می رسد

سلام و خسته نباشید
خود من هم هنوز در حیرتم از انگشتهای این مادر پیر که چگونه هر رشته از این برگها را به رشته ی دیگر پیوند می زد و چهار خانه هایی بمانند مارپیچ و مشبک بر روی این کپاش ترسیم می کرد..

دقیقا همین برگها نیز بوی خاصی داشتند بوی مطبوع از رایحه درخت تازه ...

تشکر از حضورتون .
شاد باشید

[ بدون نام ] سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:56 ب.ظ

سلام.ازینکه محبت نموده ومطلب فیتیله را از روزانه برداشتی ممنونم.منهم فرسنگها انطرفتر گهگاهی به مطالب شما سرکی میکشم و انصافا قلمتانرا سرشار از انرژی و صلابت میبینم .امید وارم در سایه فرهنگ غنی دیارتان همواره سربلند باشی...
امشب دوباره دلتنگ مهربانی مردم مینابم...

سلام و نخسته
یادم نیست مطلبی رو لینک کرده باشم ! گمان کنم من مطلبی رو نوشته بودم ...
من هم سپاسگذارم از اینکه شما مطالب من را می خوانید و به کلبه بنگری تشریف میارین ...و اظهار نظر لطفتون یک قوت قلب یک انرژی برای بهتر نوشتن میدونم ..
حقا مهربون هستن ...امیدوارم بتونی بزودی در کنار این مردمان مهربون باز خاطرات زیبایی داشته باشید.

شاد و موفق باشی

فری تنها سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:44 ب.ظ http://www.kingofsahand.iranblog.com www.baroni.blogsky.com

سلام
وب خوبی داری موفق باشی
خوشحال میشیم به جزیره ی بارونی ما هم سر بزنین نظر خودتونو بدین.

سلام
تشکر از اظهار نظر لطفتون ...
لابد جزیره زیباییه ..حتما خدمت میرسم .
شاد باشید

جاسم تمیمی سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:58 ب.ظ http://soojeh.blogsky.com

سلام دادا
جالب بود
نخسته

سلام جاسم عزیز
اوه ٬ شما و آقای مینابیان یعد از مدتهای مدتها اینجا تشریف آوردین ...خوشحال شدم از حضورتون .
شاد باشی

پ.نون سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:28 ب.ظ

چه اطلاعات جالبی :)

سلام دوست عزیز
سپاس از نظر لطفت ...و حضورت کلی خوشحالم میکنه .
کجایی ؟؟

یک عدد محسن سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:06 ب.ظ http://blog.karenjak.com

سلام
پست جامع و کاملی هسته.
به مه که خیلی خوبه ، یه چیزوی جدیدی یاد امگه !!! .
موفق و سربلند بشی دادا

سلام کاکا و نخسته ...
تشکر اکنم از همراهی همیشگیت ..
شما لطفت اتهستن ..
شاد بشین

امیر مینابیان سه‌شنبه 13 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:53 ب.ظ http://www.faradid.blogsky.com

سلام جالب بود موفق و شاد باشی.

سلام و نخسته
تشکر از حضورتون ..
شاد باشید

پیرمرد دیریا چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:53 ق.ظ http://www.hormozpic.blogfa.com

سلام
کم پیدایی.........؟

سلام و نخسته پیرمرد دیریا...
پوزش مدتی میشه که سخت درگیر یه سری کارها هستم .

تشکر از اظهار نظر لطفتون ..
شاد باشید

سیاوش کاویان چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 03:24 ق.ظ http://mby.blogfa.com

تلاش شما در راه احیای آداب و رسوم و فرهنگ خطه هرمزگان همواره مورد ستایش و احترام هر ایرانی وطن پرستی بوده و هست و خواهد بود.
در راه سختی که گام بر داشته اید موفقیتتان را آرزو میکنم.

سلام و خسته نباشید جناب دکتر
سپاسگذارم از حضور و اظهار نظر شما . نظر لطفتون به نوشته هام همیشه من را شرمنده میکنه ..دوستانی مانند شما همیشه باعث دلگرمی و موفقیت من بوده و هستند ..

شاد و موفق باشید

جعفری چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:22 ق.ظ http://samad4903.blogfa.com/

سلام
واکاوی زیبایی بود از گذشته و به نوعی یادآوری آفرینش زیبایی ها از مردمان اصیل جنوب . برای ما که یاد گرفته ایم همه چیز را آماده و بصورت مصنوعی مصرف کنیم اینگونه روایتها، حدیث اصالتهاست.
وبلاگت کم کم دارد مانیفست زندگی جنوبیان می گردد.
مخلصم

سلام جناب جعفری
خسته نباشید
سپاس از اظهار نظر لطفتون ...که واقعا شرمنده فرمودید .
برای من نوشتن مهم نیست آنچه مهم است از چه و کی نوشتن است !
و اما حیف که صنایع دستی روستاییان همیشه مهجور وغریب بوده وهر چه پیش می رویم غریب تر هم می شود. حیف هنر و مهارت و فن و ذوق این هنرمندانی که بدلیل بی توجهی به هدر می روند .

تشکر از حضور سبزتان ..
شاد باشید

روح اله بلوچی چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 07:27 ق.ظ http://www.parparook.blogsky.com

سلام

روح الله میدونی .. سلام اول صبح چقدر زیباست !
نخسته کاکا

کمالی چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:52 ق.ظ

سلام دخت هرمزگان
خوانده و استفاده برده شد .
صنایع دستی حمایت میخواد تشویق وفتی حمایت و تشویق برای این کار نباشه حتی پیرمرد و پیرزنی که عشق و علاقشون اینکاره دیگه دلسرد میشن ! البته اگه عشق و علاقه به این هنر بطور عمیق در قلبها نهفته شده باشه عمرن فراموش نمیشه .

تشکر از تو بابت مطلب مفید از مردمان جنوب .
کربون کدت

سلام خانوم عزیز
می دونی وقتی همه چیز ناگزیر به سمت مادی گرائی پیش بره هنرهای دستی هم به سمت موزه ها و خاطره ها پیش می ره و حمایت هم اثری از اون دیده نمیشه ...

سپاس از اظهار نظر لطفت .
دلت شاد و لووت خندون

ابراهیم چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:22 ق.ظ http://inja-anja.mihanblog.com

درود. واقعا گزارش جالبی بود. نخسته و خدا قوت. به امید خواندن مطالب ارزشمند بیشتری از شما

سلام جناب دکتر
شما هم نخسته ...
سپاس از حضور و اظهار نظر لطفتون .

مهشید چهارشنبه 14 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:19 ق.ظ

سلام دوست عزیزم
مارپیچ و درهم بافتن کار آسونی نیست باید جالب و دیدنی باشه . خدا به این قشر قوت بده و ارادت قوی برای نگه داشتن این هنر قدیمی و منحصر به منطقه بشاکرد .

گزارش جالبی بود . موفق باشی دوستم

سلام و سپاس از اظهار نظر لطفت .
خدا قوت بده به همه ما ...

دلت شاد

گوج گنو پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:20 ق.ظ http://www.goojegeno.blogsky.com

سلام بنگری عزیز مرسی از مطالب مفیدت

سلام
سپاس احسان عزیز

مهدی صابری پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:02 ق.ظ http://lengehkarate.com

سلام...
ممنون از اطلاعاتی که دادی...
مفید بود...
موفق باشید...

سلام جناب قهرمان
سپاس از حضور و اظهار نظر لطفتون
موفق باشید

برگ آخر پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:30 ق.ظ http://last-card.blogfa

سلام
من کارهای دستی را دوست دارم ...
اما در ذهن امروزی ها خیلی کمرنگ شده ..
شاید باید بیشتر بهش پرداخت و نشونش داد ...

موفق باشی

سلام دوست عزیز
شاید ...

یوسف بردن پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:41 ق.ظ

سلام بر دخت دلسوز هرمزگان
اطلاعات جالبی در خلال مطالعه این پست توانستم بدست آورم. در پدل و بستک سعی شده که در احیاء و استمرار بخشیدن به تولید صنایع دستی بومی و تلفیق آن با علم روز کوشا باشیم. حداقل یک نوع اشتغالزایی برای زنان این مناطق خواهد بود و از طرفی صنایع دستی بومی هر منطقه مستمر می ماند .به امید تقویت آگاهی وتعمیق فعالیت های هرچه بهتر درصنایع دستی هرمزگان.
موفق باشی

سلام و خسته نباشید
تشکر از حضور و اظهار نظر لطفتون .
و از اینکه فعالیت مردمان آن منطقه ذکر فرمودید سپاسگذارم و بسیار جای تحسین دارد که برای احیا این صنایع می کوشید .

به امید تقویت ..
شاد باشید

نسل سوخته پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:56 ق.ظ

سلام بنگری جان
زیبا وروان می نویسی ...تو و گنجی هر دو مهربانید .
خرید صنایع دستی چینی یک گزینه است !
آخر هفته خوبی داشته باشی

سلام و نخسته ...
کاش به صبوری و مهربونی گنجی می بودم ...!
وقتی صنایع محلی و بومی اهمیت نداشته باشه ..چینی گزینه خواهد شد !

جای شما گل ..

شاد باشید

پ.نون پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:22 ب.ظ

هستم و هنوز خانه به دوش. سر می‌زنم بهت.

سلام دوست عزیز
منم از قدمهای زیبایت تا کلبه خودم سپاسگذارم ...
امیدوارم خونه ی موقتی تبدیل به دائم بشه ..

خوشحالم میکنی
شاد باشید

امید بندری پنج‌شنبه 15 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:53 ب.ظ

سلام خالو و نخسته
لهرتکی وکپاش و سواس و نن کرسکی و زندگی ساده بشکردیون و کل روستائیون همیشه تو ذهنمن.
از بافتن کپاش چیزی زیادی نادونم ولی مه سوندم بافتن وختی که بی پیش مغ هو ازنن و اماده ش اکنن بی بافتن پیش تر بوی عجیبی شستن که شاید بی مشام سرحدیو دلپذیر نبو ولی به ما بو عطر و دوستی و یدلی مردم بومین
یادمن وختی بی سوند بافی مو ارفته پیرمردون در حین کار خاطرات گذشته خو تعریف شو اکه . یکی شه گه همو سال امنیه وا جهاز کهربائی اتیو به بمبسه مواره که ............ دگری خاطره ای از سال میگ بالی شه گه چه ایام خاشی موهسته یادش بخیر
ولی ایا چند سال دگه تو مینو کسی ابینت که چنتا پیرمرد مشغول سوند بافی بشن؟
بنگری عزیز خدا قوت و تشکر از این پست بسیار زیبات خدائی هر وخت به بلوگت سرازنم احساس اکنم داخه هرمزگانم .خدا حافظت بشت و پاینده کلمت خالو.

سلام خدمت خالو گرامی
نخسته شما ..
مدتها نهستری ..امیدوارم هر جا که هستی شاد و موفق بشی .

متاسفانه نه تو مینوو نه تو بشکرد و نه تو خیلی جاوی دیگره هرمزگان صنایع دستی رونق سابق خو ادست ایدادن یعنی مردم بیشته دنبال چیز آماده چینی و غیره اگردن تا دنبال زحمت این کار .

ولی ابو که این صنعت موندگار بشت اگه حمایت و تشویق و همچنین بنمایش نهادن اجناس بافته و تهیه بوده ای مردم در نمایشگاه و غیره . تا چند سال پیش حتی صنایع دستی هرمزگان بعنوان هدیه به کشورون خلیج فارس شبرده ..اما کم کم اینوع هدیه ئون باز رونقی نین !

تشکر از اظهار نظر شما و شاد بشی خالو.

بهشب جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 02:55 ق.ظ http://www.behshab.blogsky.com/

از اینکه حساسی و مینویسی خوشحالم

سلام کاکا
ممنونم از این حس زیبایی که شما بهم دادین ...
شاد باشی

دکتر پرتقالی جمعه 16 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:22 ب.ظ http://dr-orange.blogfa.com

چقدر آدم احساس دوگانه ای داره توی خوندن و شنیدن زندگی این مردم ، انگار زندگیشون ترکیبی از سهل و ممتنع و سخت میشه

سلام
دوگانه عقل و احساس ....
ترکیبی درست حدس زدین ..

تشکر از حضورتون .
موفق باشید

مهدی صابری شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:03 ق.ظ http://lengehkarate.com

سلام...

در نظر سنجی انتخاب برترین کاراته کا سال ۸۷ شهرستان بندرلنگه شرکت فرمایید...

سپاسگذارم...

http://lengehkarate.blogfa.com/post-215.aspx

سلام
حتما خدمت میرسم

سیاوش عشقیار شنبه 17 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 09:28 ق.ظ http://k-m.blogsky.com

سلام بر تو مهربانم ...
این روزها اوج کار است ...
من طراح مطبوعات هستم ..
این روزها هم که بازار ویژه نمه ها گرم است ..
مخصوصا در بخش ما ..
روزنامه همشهری
که دیگر غوغایی بر پاست ..
حتی شبها هم دیگر آنقدر دور وقت می خوابم که صبح ها به زور بلند می شوم ..
متنت را خواندم انگار روح تازه ای در من دمید ...
یادش بخیر آن روزها ...
آن زنانی که با دستانی هنرمند از حصیر و جارو گرفته تا انواع سبد ها را می ساختند ...
همیشه دلم برای غریبی زنان آن خطه می سوخت و می سوزد ..
که چقدر در مقابل دیگر زنان مورد ظلم قرار گرفته اند ..
حال انکه زن عرب هم می شدند ..
دیگر فاجعه می شد ...
تو نیز بگوش تا چون مادر و مادرانت که بزگترین هنرشان دستپخت هست ..
زنی هنرمند شوی. .
نازم به ناز هنرت ..
مرا بخاطر دیر آمدنت ببخش ..
روزگارت پر از احساس ..
عیدت مبارک ..

سلام جنوبی عزیز
امیدوارم در همه امور کاریت موفق و موید باشی . دقیقا میشه حس کرد که کلی مشغولیات دارین ..

زن عرب از سرزمین ایران ! یاد خیلی از خاطرات ناخوشایند در ذهنم زنده کردی ...!

هر هنری که از انگشت یک زن میبارد به او افتخار می کنم ...

همچنین شما ..بهار سر سبز توام با ایام موفقی داشته باشی

جرون یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 10:04 ق.ظ http://www.joroon.blogfa.com


سلام. مطلب خوب باید خوب هم بیان بشه و مطالب شما هم خوبه و هم خوب بیان میشه با قلمی که مخصوص خودتونه
با (نامه ای به رئیس جمهور آینده) به روزم

سلام و نخسته
سپاس از اظهار نظر لطفتون .
حتما خدمت میرسم
شاد باشی

[ بدون نام ] یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 11:35 ق.ظ

سلام بر دخت هرمزگان دلسوز
سپاسگذاریم و امیدواریم که در آینده نیز بتوانیم با شما همکاری و همیاری نمائیم . افتخاریست که هنوز جوانانی مانند شما به فکر راهکاریهایی برای مردمان این خطه هستند . منتظر قدوم شما هستیم .
موفق و سربلند بمانی

سلام و خسته نباشید همگی ..
زحمات سابق شما جای قدردانی و تحسین دارد .
توفیق و سلامتی را از خداوند برایتان آرزومندم .

گلانور یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 12:04 ب.ظ http://golanor.blogfa.com

سلام عزیز مهربان
از متن زیبا و اموزنده ات بهرمند شدم.
برای تبادل لینگ حاضرم.
تاابد سرافراز،پایدار واستوار باشی.

سلام
بسیار سپاسگذارم از حضور و اظهار نظر لطفتون ..
همچنین شما

جزیره متروک یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:51 ب.ظ

دیگه همینه قربونت برم . عصر ماشین که آمد دست های رشته رشته شده باید زخمهایشان مداوا شوند قربونت برم .

سلام دخت خوب هرمزگان
۵ سال پیش وظیفه خدمت به وطن را در جگدان بشاکرد به اتمام رساندم . هر چی نوشته بودی تک تک خاطرات ۲ ونیم سال من زنده شد. یاد کوتوک و یاد دار و یاد خیلی چیزها حتی کپاش و خیلی از خاطره های سرزمین محروم را فراموش نمیکنم .

قربون قلمت جریان ما چی شد؟ بهار دارد می آید دخت !

شادت بگردم

سلام ..
منم خوشحالم که دوران وظیفه رو اونجا سپری کردی ! اگر هم دورانت طولانی تر میشد خوشحالترین فرد روی زمین من بودم !

من که هنوز شکوفه ها رو ندیدم ...تا ببینم می چینم !
دلت شاد و ایامت شادته

شب بلورین یکشنبه 18 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 01:55 ب.ظ

من هم با همه چیزهایی که گفتی موافقم و + به تو حسودی می کنم ..............

روزت مبارک مهربونم (چشمک)

عاشق ذوق و سلیقه و...احساس شفافت و درک بلورینتم !
از هیچ غافل نیستی !

و سلام ..شاد ببی

یارا جعفری دوشنبه 19 اسفند‌ماه سال 1387 ساعت 08:48 ق.ظ

سلام گل مه
حس زیبایی اتهستن . ممنونم از اطلاعات جالب و مفید. چند سال پیش تو دبی بادزن و جارو جنوبی زیاد هسته فکر کنم الان کمته بودن ..

واسه شب بلورین : فکر میکنی حافظه ت خوبه؟! ل ب خ ن د

کربون کدت بنگری

سلام یارا خانومی
ممنونم از لطفت...

شک مکن دادا ...گل

شاد بشی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد