او پله های صعود را با حسی شاعرانه در ذات لابه لای برف ها و قله هاى سرکشیده به فلک دماوند مى پایید. او مى پایید تا به موفقیت ها برسد او می پایید تا رازهای کشف نشده ای را ببیند . او امروز و دیگر روزها در بین هرمزگانیها ، بین دوستان و هم وطنانش نیست و نخواهد بود٬ اما یاد و خاطره هاى او ، شعرهایى که به سبک خاص خودش بود در اذهان همه دوستداران کشمیرى ساجده زنده خواهد ماند .
ته چار شنبه های نه سوخته پر و هر چی دود از دهان باز می دهد
شایع شد در بندر عباس به می رم روی سطح نمک به وقت ظهر لوار
ماسه باد و پرده ی آخر عروس
چه گونه دیگر مرغی آمد نشسته بر پشته
تا چند گونه دیگر مرغی بیاید به واسطه ی خم کرم بر ام گیر بنا بر برابری
هل اتنا به هذا الدم
بوی قبرستان خفیفی گرفت
شبانه پارچه ی سفید را می کشم از کشاله های ران
راهی است خونی گرا
با گرایش چند نوع استخان لگن
طول عمر می دهد سه شنبه از مجاری باز و بایسته سری
به خانواده ایشان و جامعه هنری هرمزگان تسلیت می گویم .
روحش شاد .
ربط ۱: در باره حادثه ناگوار اینجا ....
ربط۲: اینجا هم از فراقش می سوزد ...
ربط۳: و اینجا نیز سخت در حسرت فراق است..