بدون حساب و کتاب وارد جامعه شدن

 

برای من رقت بارترین٬ و دردآورنده ترین صحنه ها صحنه دیدن اطفال و کودکان سر و پا برهنه و بدون نظافت در کوچه پس کوچه ها و یا بازار های کار است که حاکی است از بی کفایتی ، بی لیاقتی و بی تدبیری والدین  .    

 

                

 

هیچ کس دردسر و بدبختى را دوست ندارد اما وقتى که مى‏‏بیند امکانات نیست ، وقتى که مى بیند کار نیست ، وقتى مى بینید خیلى چیزها نیست ، و یا اصلا وقتى که مى بیند با داشتن این همه کمبود زندگى درست حسابى نمى توانید داشته باشید، وقتى هزار چیز دیگر در اجتماع مى‏‏بیند، چرا بدون برنامه ریزى مشتى بچه بر موجودى جامعه اضافه مى کنید ، به جاى این که خدمت مفیدى براى جامعه انجام بدهند یا حداقل فرزند خلف و سالمى باشند ، زیر پاى جامعه له مى‏شوند‍، دزد مى شوند، قاچاقچى مى ‏شوند ، معتاد و ناخلف و آخر کار میکروب اجتماع مى شوند!    

 

با این مادری هستم که می گفت٬ دارای سیزده فرزند خلف و ناخلف هستم تازه یادش هم نمی آمد که چند تا هم بدنیا نیامدند !. یک امر طبیعی است که هم اکنون از پوکی استخوان می نالی ٬از خلف و ناخلف بودن فرزندانت٬ از خیلی کم وکاستهای دیگر ٬ مادر من ... بدن خودت را با کارخانه اشتباه نگرفتی؟! بدن تو استراحت نکرده پی در پی بچه و بچه اول را تربیت و تعلیم نداده بچه دوم و سوم ...! 

اکثر شما با این مرد و زنى هستم، که وقتى توان بزرگ کردن چندین بچه را ندارید ، و حتى نتوانید از عهده کوچکترین احتیاجات روزانه فرزندانتان برآیید و بجاى اینکه که بگویید این‏ها همه به خاطر رفیق بد است! یا هزار بهانه هاى دیگر ، بهتر نیست با استفاده از علم حساب و کتاب یا همان برنامه ریزی به یکی دو فرزند اکتفا کنید ، و بجاى فرزند ناخلف ، فرزند خلف تحویل جامعه بدهید؟!   

 

پ.ن: خوشا بحال والدینی که فرزندان خلف نه (ناخلف) دارند و والدین خود را در ایام آتی روانه دیدار تنها معبود می کنند !