باز فرصتی دیگر

 

باز فرصت یافتیم براى تقرب به درگاه عزوجل ، فرصت عبادت ، فرصت فضیلت ، فرصت دعا ٬فر صت توبه ٬ فرصت تهذیب ٬فرصت انسن با قرآن ٬فرصت تهجد ٬ فرصت توسل ٬ فرصت و فرصت و فرصت هاى بیشمار . نمی خواهم از دلمشغولیهای آدمی طی یازده ماه از ماههای سال که به چیزهای حقیر و سخیف دنیوی ختم می‏شود باز بنویسم و بگویم . اما مى خواهم پای طمع به لطف خدا را از گلیم کوچک توفیق درازتر کنم و بگویم مغفرت و آمرزش را از منان مى طلبم ، می خواهم بر زبان بیاورم و می دانم که می دانی در قلبها چه می گذرد . می خواهم خانه ى خطا کار آجرى مرا بیشتر از این ثابت و مستحکم نگردانی ، مرا از غرق شدن در این ظلمتکده خلاص کن ٬ مرا از این گرداب تنهایی تو نجاتم بده . 

 

باز هم فرصتى دیگر مى آید ، باز پاد آداب خاص رمضان ، یاد نشتن بر بام خانه ها ..تپه ها براى رؤیت هلال ماه رمضان ، صداى بانگ خروس برای بیداری مردم هنگام سحر ، چراغهاى نورانى مساجد ، از همه زیباتر صدای دهل که در کوچه هاى محل به گوش مردمان خفته مى پیچد ، و پنجره هاى خانه باز مى شوند و مردم برای سحر خود را آماده می کردند. باز فرصتی پیش آمد تا از آداب جلسات قرآن خوانى یا کتاب خوانى که بعد از افطار شروع میشد و حتى این جلسات تا سحر هم ادامه داشت بگویم .  رسم و رسومی همچون حلیم و زولبیا درست کردن و به همسایه ها توزیع کردن ، نذر و نیازهاى هنگام سحر و افطارى. رقتن کودکان به مکتب برای تلاوت کلام الله الحکیم .(در گذشته به چنین مکانی که قرآن آموخته میشد مکتب می گفتند)

                   

آن سفره ی ساده افطار که مزین شده بود با دوغ ، رطب ، نان تنورى . همین که سحرى که خورده میشد مردم زحمتکش و خلق دردمند جنوب که اکثر به کار صیادى مشغول بودند راهى دریا مى شدند و رزق را بعد از سحر در دل دریا می جستند و همچین دیگر مردم نیز به کار و کسبه راهى بازار و الی آخره  . هر چند که اکثر این آداب ور سوم کمرنگ شده و سفره هاى رنگین سحرى و افطار جایگزین سادگى شده اما نشستن افراد خانواده بر سر سفره هاى رنگین آن شادی ساده را در بر ندارد. می شود گفت فقط سفره با غذاهای متنوع رنگین شده نه با عاطفه ها و قلبهای خود مردم. سادگی سفره توام با سادگی قلبهای آن زمان . 

 

در همین باره یک نکته هم بد نیست بازگو کنم اخیراً بعضی‌ها(بخصوص کشورهاى خلیج فارس) آداب و رسوم، موسیقی، بازی‌های محلی و قصه‌های این منطقه را گرفته بازسازی کرده و در جهان به نام خود ثبت کرده‌اند؛ اما انسان با اندک توجهی می‌داند که این فرهنگ از آن این سرزمین بوده است .     

                                                       

                                                                               

باز هم ماه رمضان آمد . براى برخى فرصت عبادت و فضیلت ، براى برخى فرصت جویان و سرمایه داران تنها به یازده ماه اکتفا نمی کنند بلکه در این ماه فضیل خون جوشیده از رگهاى مردم زحمتکش و خلق دردمندى که با امید کسب دو سه تایى ثواب که مشخص نیست از که و کى مثل بقیه ى ماههاى سال سنگ به شکم می بندند! تا سرمایه داران فرصت طلب سرمایهء خود را عین زهرى در ترکیب مرغ و گوشت و شکر و دیگر آذوقه ها در حلقوم خلق بیچاره فرو ببرند و در اخیر خون جوشیده آنها را در شیشه ها بریزند و از حبس خون در شیشه ها لذت مادی را ببرند!. خلق دردمند و بینوا در این ماه در پی عبادت و بخشایش اند و فرصت یک تکه نان داغ و چاى شیرین هم نصیبش نمى شود !  

 

باز آمد ماه رمضان برای برخی این و آن ...و براى برخى ها هر چند عطورها و لوازم آرایشى استفاده ى کمترى دارد اما خیره شدن به سریالهاى ماهواره اى که تا هنگام افطار وقت آنها را به خود اختصاص مى دهد ، کیلومترها با خدا و کلام الله فاصله می گیرند. با این همه باز نمى دانم هنوز از آمدن ماه رمضان شادم یا نه؟ ...باز نمی دانم با خوردن شکلاتهایی که جایگزین یک دانه رطب شده حلقومم تلخ است یا شیرین ؟! نمی دانم هنوز دین در دستهای تهی دردمندان است یا در چنگ زور و تزویر فرصت جویان ؟ اگر در دست دسته دوم باشد پس چقدر غم انگیز است دین نیز اسیر دست پلیدان است .! هنوز نمی دانم چرا با آمدن بوی رمضان بدنبال چیزی خارج و فراتر از آن می گردم ؟!

 

  

پ.ن۱: در این ماه بر خلق دردمند رحم کنید مطمئنم از سود حضرات سرمایه دار اندکی هم کم نخواهد شد .!   

پ.ن۲: هو الحکیم و هو الشافی - و این روز را به تمام حکیمان تبریک می گویم . تبریک ویژه تقدیم اینجا و آنجا ٬ دست نوشته های یک پزشک ٬ و سرکار خانم منیژه احمدی .

پ.ن۳: وبلاگ خانم فرهیخته و گرامی دخت کنگ یک ایده بسیار زیبایی برای تقرب به درگاه خدا ارایه فرمودند و امیدوارم خیر و ثواب و بخشایش خداوند نصیب همه ما بگردد. با ایشان همراه باشید .  

پ.ن۴: نقاشی - رحال العرب (مکتب و سفره ساده افطار آن دوران )