سالیان درازیست که سنگ همان و خون همانست

 

دردناکترین و فجیع ترین تصاویری که روحیه ام را داغون می کند ...دیدن تصاویر کودکان بیگناهی که قربانی خشونت قدرتهای لجن و کثیف می شوند . در جهان از تمام مردم دنیا مظلوم تر، کودکان هستند. حالم بد جوری گرفته می شود وقتی تصاویر فجیع مرگ قربانیان کوچولوی بیگناه را در روزنامه ها ...رسانه ها ...سایتها.. وبلاگها...می بینم . حتی اینروزها نشست های خانوادگی ٬دوستان٬ همه و همه جا از این فاجعه صحبت میکنند و این تصاویر و صحبتها دردم را صد چندان می کند ٬ دردنادک است مرگ کودکان بیگناه. درناک است ذره ذره به قتل رساندن کودک غزه. کودکان در میان دود و آتش ... بمپ و خمپاره..تیر و تفنگ در این سرمای سرد ...بدون دارو و غذا ...در بیمارستانها ..خیابانها ٬زیر آوراها...در سرزمین اجدادیشان٬ در خاک سرخ رنگ سرزمینشان که هم اکنون مرگ در آن حراج است اجبارا باید به خواب فرو روند!. اگر بخواب ابدی فرو نرفته باشند باید آنقدر فریاد بکشند ...آنقدر فریادها توام با درد را تحمل کنند و سراسر زندگی شاهد بزرگترین مظلومیت خود باشند ٬ تا من ..تو ... او ...آنها ...اینها خواه بدانیم یا ندانیم خواه بشنویم یا نشونیم ... که این کودکان٬ کودکان زیتون هستند و خواهند بود . در این دنیایی که همه جهان دم از صلح می زنند و شعارهای رنگارنگ حقوق کودکان را هر ساله به جهان اعلام می کنند . کجاست صلح ؟ کجاست دنیای کودکانه بدون خشونت و جنگ ؟چیست واژه مرگ انسانیت ؟!   انسان بودن و انسانیت دیگر تعبیری دارد ؟! 

 

 

 

تا ساعاتی دیگر شاهد طلوع رقم  ۲۰۰۹ از دفترچه تاریخ خواهیم شد ...سالی جدید..سال میلادی نو برای دیگران ! سالها همان خون و همان سنگ ها ..اما هدیه ای جز یادگاری تلخ از قتل شرم آور قربانیان کوچولو در خاطره ها و ذهنها ی ما محفور خواهند ماند .    

 

کودکان غزه می گویند برای ما کاری کنید ! کاش بجای شفقت انسانی کاری برایشان انجام میدادیم ؟ کاش ..