-
.....
دوشنبه 11 خردادماه سال 1388 15:41
بی اختیار٬ چندین حرف از حروف الفبا را سخت دلتنگ می شوم ! این حروف احساسم را به جزر و مد راهی نمی کنند شدت دلتنگی ام در پی این خطوط موازی و متساوی به من قدرت می بخشند٬ تاجی می نهند بر سرم .
-
دلخراش حادثه هرمزگان شاعره کشمیری ساجده
چهارشنبه 6 خردادماه سال 1388 13:53
او پله های صعود را با حسی شاعرانه در ذات لابه لای برف ها و قله هاى سرکشیده به فلک دماوند مى پایید. او مى پایید تا به موفقیت ها برسد او می پایید تا رازهای کشف نشده ای را ببیند . او امروز و دیگر روزها در بین هرمزگانیها ، بین دوستان و هم وطنانش نیست و نخواهد بود٬ اما یاد و خاطره هاى او ، شعرهایى که به سبک خاص خودش بود در...
-
هنگامیکه فراموش می شوند
سهشنبه 29 اردیبهشتماه سال 1388 15:36
دریافت هدیه اى به هم وزن قدمت معمارى سنتى جنوب بسیار زیباست حالا مى خواهد ساخت هر کجا که باشد اما واقعا مى تواند گرانترین و تأثیرگذارترین هدیه باشد، آنقدر این هدیه سنتى شادى بخش بود که قلبم براى جنوبم بى تابى مى کرد . ماکت نماى معمارى سنتى "بادگیر" و عطرى خنک و خوش بو باز هم از نماى سنتى "بادگیر" و...
-
...پشت نقاب چهره ی خموش دیگریست...
چهارشنبه 16 اردیبهشتماه سال 1388 14:48
من تکیه داده ام به درى تاریک پیشانى فشرده زدردم را مى سایم از امید براین درباز انگشت هاى نازک و سردم را آن داغ ننگ خورده که مى خندد بر طعنه هاى بیهوده من بودم گفتم که بانگ هستى خود باشم اما دریغ و درد که "زن بودم" (فروغ فرخزاد) در ایامى که خوب نیستى ، در ایامى که خنده ات ترک خورده، در ایامى که گوشه چشمهایت...
-
تفریح در سرزمین اعتبار یافته ی خسته دلان
سهشنبه 8 اردیبهشتماه سال 1388 16:11
اختصاص دادن 120 هکتار زمین براى کشت زیتون ، بنه ،بادام کوهى،بید،کالیتوس، نخل خرما، مرکبات و انجیر کوهى در ضلع شمالى بشکرد که به قلعه گنج کهنوج در استان کرمان متصل مى شود یا بعبارتى دیگر ۱۵ کیلومترى روستاى موردون -سهران بشکرد ، یکى از اهداف سازمان توسعه و عمران ، محیط طبیعى جاسک بشمار می رود که این پروژه از سال 1386...
-
جومه های بومی عروسان دریا به رنگ طبیعت جزایر
یکشنبه 30 فروردینماه سال 1388 14:38
جزایر همیشه درخشان استان هرمزگان بالأخص نگین خلیج فارس "قشم" آرامشی به وسعت دنیا٬ نه تنها از طبیعتى زیبا و بکر برخوردار است، بلکه علاوه بر زیبایى هاى طبیعى از جذابیت و جلوه خاص در پوشاک زنان و دختران جوان این دیار نیز برخوردار است. پوشاک و لباس محلى زنان و دختران از جمله جذابیت هاى بومى این منطقه به شمار مى...
-
...دوا چیست ؟...
پنجشنبه 27 فروردینماه سال 1388 15:55
باز ثمره های همه گونه درختان در فلکه ها٬ زیر سایه درختان شهر به چشـم خورده مى شود ،گویا وقت وزیدن باد خنک و دلنشین از راه رسیده است که همچنان ساعتها و ساعتها در سر درگمى و حیرت زیر سایه هـاى درختـان حتی عادت روز و شب مانـدن و پوسیدن بــر روى چمن هاى زرد و سبز تازه روییده و خشن میدانها بى آنکه حتى پارچه های سفیدى در...
-
..صمُّ بکمُّ ..
سهشنبه 25 فروردینماه سال 1388 14:42
از پشت شیشهء ویترین انگشتان ظریفش را به شیشه مى کشید، گاهى این انگشتان بالا و پایین و گاهى راست و چپ ، بنظر مى رسید چیزى را اندازه مى کرد ، او از بیرون مغازه به مانکن ها خیره شده بود و من از داخل مغازه محو تماشاى حرکات افقی و عمودی این پسرک شده بودم . ابتدا خود را باوراندم که از دیدن مانکن هاى بی تحرک در حیرت است اما...
-
خاطرات آنچه که گذشت و آرزوهای آینده ام
یکشنبه 23 فروردینماه سال 1388 16:30
سپاسگذارم از خانم کوشا " دخت کنگ " و جناب آسک عزیز که هر دو لطف داشتند و من را دعوت نموده اند که از یک سرى خط خطى هاى دفتر زندگى در سال گذشته و یک سرى آمال و آرزوهاى منحصر به فرد براى سال جارى 88 که در سر مى پرورانم ، در اینجا ...در همین دنیاى مجازى براى دوستان مجازى سطرکهایى را رنگین نمایم . هر چند من طبعاً...
-
نم نم باران بهاری در هرمزگان
چهارشنبه 5 فروردینماه سال 1388 12:52
قَــدَمـت خوش بهار ... در سبز رنگ بودنت شکى نیست ... میدانى که قدوم تو ، سبز بودن رنگت ، مشاهده چهره ى زیباى تو به چهره هاى خسته و بدن کوفته ما یک شادى.. یک طراوت.. یک نشاط خاصى مى بخشد ! تو میدانستى که دانه هاى ریز ...و آن نم نم چکیدن دانه های باران بهترین هدیه ى بود که در جعبه ى بهاریت بهمراه داشتى . میدانى هدیه...
-
برگی تازه از تقویم و قلمی تازه از تقدیر
چهارشنبه 28 اسفندماه سال 1387 14:36
این روزها هر جا را که مى نگریم زیباست ، شلوغى شهر ، تکاپوى مردم ، جمعیت مملو در کنار خیابانها ...میدانها ...ساحل ، دست به دست هم دادن زن و مرد ... پیر و جوان ، راهى شدن به سوى بازار به سوى جاهاى دیدنى ، هر جایى که ارزش دیدن و گردش کردن داشته باشد . شادى کودکان با سرگرمیهاى در خور خودشان، توى این ایامى که با نه چندان...
-
My Freedom Bird..., You Cann't be Killed
پنجشنبه 22 اسفندماه سال 1387 10:37
من از خسته نشدن بالهایت در حیرتم ! پر بزن پرنده...تو آزادی پرنده باز مى خواهد نام آزادى را فریاد کند او اگر زمانى از قفس بال به سوى حرف بگشاید کوچى دوباره و دائمى خواهد کرد و فریادى رسا خواهد کشید (از : نژند محزون * ایمان رضایی * ) عکس ..
-
بهار با رایحه ی گلهای انبه و شکوفه های کُـوَر
دوشنبه 19 اسفندماه سال 1387 16:55
بوى بهار ...وصال و طراوت اینجــا از شکوفه ها ى خوش بوى نارنج نیست ، حتى از شکوفه هاى گیلاس و یاس نیست ...و نه حتی از شکوفه هاى بادام و گردو . نشانه و بوى رسیدن بهار اینجا از درخت زندگى و از رایحه ى گلهاى درختان انبــه است که تماشاى شکوفه هاى درخت زندگى (نخل) و عطر افشانى گلهاى انبه فضاى باغها ...نخلستانها ...شهرها...
-
هنر و مهارت ...فن و ذوق جرگه محروم
سهشنبه 13 اسفندماه سال 1387 15:14
آنچنان موج افکار او آرام آرام در ذهنش مد و جزر مى کرد که با تمرکزى دقیق هر تکه از پیش هاى (۱) درخت (داز) را با دقت بطور مارپیچ و مشبک (درهم) مى بافت تا در اخیر کپاش (2) مقاوم و زیبایى براى استفاده خود یا براى فروش و یا حتى براى مشارکت در نمایشگاههاى صنایع دستى استان بمعرض نمایش قرار دهد . او با آرامش مطلق همچنان غرق...
-
تلاش..مقاومت..باز تلاش
چهارشنبه 7 اسفندماه سال 1387 11:32
Victory is not never to fall, It is to rise after every fall! پیروزی آن نیست که هرگز زمین نخوری، آن است که بعد از هر زمین خوردنی برخیزی ! ( Mahatma Gandhi ) PHOTO TAKEN BY: A.KADER
-
یادی از بازیهای قدیم و سنتی
یکشنبه 27 بهمنماه سال 1387 19:42
تفاوت عجیبی در بازیهاى کودکانه ی امروز با بازیهای کودکانه ی دیروز می بینم ٬شاید بنظر برخی ها بازیهای امروزه بهتر از بازیهای قدیم باشد و برای برخی شاید برعکس این باشد . وقتی بچه های امروزه را جلوی پی سی آنچنان غرق در بازیهای اینترنتی یا پلی استیشن و از خیره شدن و تمرکز حواس آنها بر روی این بازیهای می بینم چقدر آنها را...
-
...
پنجشنبه 24 بهمنماه سال 1387 21:29
عزیزوم : پیش از آن که محبوب من شوى چندین و چند گاه شمار در کار بود و از آن پس که محبوبم شدى شیوه گفتار مردمان چنین شد سال هزار پیش از چشمان او سده دهم پس از چشمان او وقتى تو را دوست دارم هزاران کلمه متمدن مى شوند زبانى دیگر شکل مى گیرد شهرهاى دیگر ملت هاى دیگر ساعت تند تند نفس مى زند هزارمین بار مى گویم تو را دوست...
-
محنت مردان دریا از بحران سرخ دریایی
سهشنبه 22 بهمنماه سال 1387 14:43
اینروزها ناخدا و جاشوان لنجها دست روى دست گذاشتند و براى گذراندن اوقات فراغت در کنار ساحل مى نشینند و با گپ و گفتگو از دیریا و سالیان رنج و مشقت خود نگاهى افسون وار به دریاى رنگ باخته مى اندازند که مدتى پیش آبى رنگ و صاف بود و با لنجهایى که وسیله ارتزاق آنها بود به دل دیریا مى رفتند و انواع و اقسام ماهى و میگو و سینگو...
-
Stop Female Genital Mutilation-FGM
پنجشنبه 17 بهمنماه سال 1387 14:33
که میگوید زیباست دنیایی که من و تو ساختهایم کودکان را چه تقصیر است از میراث پدرانمان که اکنون دامنگیر آنهاست اینگونه سخت، سنگی به سینه، آهنی سرخ برای سلامتی توست تا مگر از گزند حوادث مصون باشی این میراث مادران توست ـ مادر به فرزند ـ حقوق زن – کنوانسیون واژگانی در دست، بازیچه مانند ورنه چشم را چگونه میتوان بست بر...
-
اینجاها نیز جزیی لاینفک از شهر من است
سهشنبه 15 بهمنماه سال 1387 14:13
تازه اول شب شده بود ٬ دلم برای محله های قدیمی شهر تنگ شده بود از دوری راهم از فاصله های زیاد! مدتها بود به اینجاها گذر نکرده بودم . اما چرا اینچنین ...مگر چشمهاى من بى ستاره شده اند یا کوچه پست کوچه های محله ی قدیمى بى ستاره اند ؟ مشکل از کفشهاى پاشنه بلندم بود یا از حفره ها و گودالهای محله؟ کوچه های محله خاکى بودند...
-
شکافهای قدیمی
چهارشنبه 9 بهمنماه سال 1387 14:48
صداى گیتار آرام در جایی خلوت ، صداى گرم و دلنواز " مثل درختکی در باد" نه یک بار نه ده بار بلکه هر لحظه شنیدن این ترانه جاذبیت و طراوتش برایم بیشتر و بیشتر مى شود . شاید احساس می کردم آرامش لحن و شمرده شمرده خواندنش من را به یاد ایامى انداخت که او نیز مى خواند ، شاید همان سادگى و آرامش لحن او صدایی که همیشه و...
-
به چه زیبا بود باران ...چه گوارا بود باران
سهشنبه 1 بهمنماه سال 1387 12:14
باز باران، با شدت، با قطره هاى درشت و ریز، می خورد بر بام خانه ها ، باز می آید صدای چک چک شادى باران از سقف ، باز روانه مى شود حیات در مزارع کشاورزان، یادم آرد روز باران، گردش یک روز خوب و شیرین ، توى کپرها و خانه هاى گلى بشکرد ، من به از پشت پنجره های چوبی تنهایی افتاده ، نمی دانم ، نمی فهمم ، قطره های باران کدام کنج...
-
جایی تهی از فشارهای زندگی
پنجشنبه 26 دیماه سال 1387 16:59
گاهى وقتها از فشار زندگی ٬ ازدحام جمعیت در شهر ٬ آلودگی هوای شهر٬ فشارهای ناشی از محیط شغل ٬ فشار محیط زندگى... بدنبال یک فرصت هستیم که این فرصت حتى اگر برای چند ساعت یا چند روز باشد تا خودمان را از چنگ این فشارها نجات بدهیم . براى این رهایى حضور در طبیعت بهترین مکان است ٬ دریا ، صحرا ، کوه و بیابان ، دشت ... هر جا که...
-
آغازی زیبا اما برای کدامین قشر
یکشنبه 22 دیماه سال 1387 22:11
طى چند ماه گذشته شهرداری براى جمع آورى دستفروشان بمنظور ساماندهى و زیباسازى بازار روز که یکى از قدیمى ترین یا بنوعى سنتى ترین بازارهای بندرعباس در کنار بازارهای دیگر این شهر بشمار مى رود، اقدام نموده است که این اقدام اگر هدف ساماندهى ،نماسازى، کفسازى و زیباسازى پیادهروها و معابر بازار را بدنبال داشته باشد! بى شک جاى...
-
...
دوشنبه 16 دیماه سال 1387 15:17
روستای بنک/کنگان/دور نمایی از شهرک عسلویه/بوشهر۸۶
-
از اینجا تا بی انتهایی تو
یکشنبه 15 دیماه سال 1387 21:05
مرا چه به تنهایی و سکوت ؟ نقاشی می کشم . دنیای وارونه ام را ، از اینجا تا بی انتهایی تو . رنگ در طرح . بوسه ای بر باد . درختی در آغوش خاک . آسمانی بی ماه . طبیعتی برهنه و من . چشمانم حکایت ها دارد ... مرا چه به تنهایی و سکوت ؟ زندگی باید (آخرین قطعه ی نوشته شده از سحر رومی) بابونه عزیز جمله ای که برایم نوشته بودی هنوز...
-
سالیان درازیست که سنگ همان و خون همانست
چهارشنبه 11 دیماه سال 1387 22:02
دردناکترین و فجیع ترین تصاویری که روحیه ام را داغون می کند ...دیدن تصاویر کودکان بیگناهی که قربانی خشونت قدرتهای لجن و کثیف می شوند . در جهان از تمام مردم دنیا مظلوم تر، کودکان هستند. حالم بد جوری گرفته می شود وقتی تصاویر فجیع مرگ قربانیان کوچولوی بیگناه را در روزنامه ها ...رسانه ها ...سایتها.. وبلاگها...می بینم . حتی...
-
...
دوشنبه 9 دیماه سال 1387 14:55
برای میم..عزیزم دلتنگی تو اینقدر آزارم میدهد ....دلم برایت تنگ شده . وقتی به تو فکر میکنم ،یک جایی وسط قفسه سینه ام ،درد می گیرد ، انگار که نفسم گرفته باشد، سعی می کنم که نفس بکشم ، درد کم کم به گلویم می رسد و گلوله بغضی میشود ،قورتش که میدهم چشمهایم تر میشود و ضربان قلبم تندتر میشود. دوست دارم وقتی نیستی، سلولهای...
-
خاطراتی از تملک و طلسم بادها
چهارشنبه 4 دیماه سال 1387 14:06
خود را تنها مى دیدم در این دایره ى بزرگ. نواهایى مى شنیدم شاید جهله، دهل ،نی انبان هر چی بود اما صداها آشنا بودند. ساز ها مى کوبند و صدا ها همچنان اوج مى گیرند . گویى حلقه به تدریج تنگ تر مى شود. باز من تنها پرنده اى کوچک که در میان هلهله ها بال بال مى زنم اما نمى توانم به پرواز درآیم . با این صداها شانه هایم مى...
-
لذت جرعه آب خنک در آسمان عدالت
دوشنبه 2 دیماه سال 1387 13:33
هر خبری در ابتدا باعث ایجاد بحث هاى مختلف خواهد شد، اما با مرور زمان کم کم به فراموشى سپرده مى شود ، زیرا مردم جامعه که خود گرفتار مشکلات روزانه ى خودشان هستند دیگر اخبار آن تاثیر ابتدایی خود را از دست خواهد داد. ولى مشکلات تنها چیزى هستند که سر جاى خودشان باقى مى مانند . خبر حکم صدور قصاص ریختن 5 قطره اسید در دو چشم...